لِف پَخشِه مَندِه یَ: مانند مگس خسته ای است.

لِف روُوا روز گِرُفشَه : مانند روباه روز او را فرا گرفته است.

لِفِ طِلا قال وَندِیَه: آدم بسیار پاک و درستی است.

لِفِ عَفتو سَر دیوارَه: آخر عمرش است.

لِفِ عَلَمِ بِندِکَه: (احتمالاً عَلَم بلندی بوده است)کنایه به کسیکه بصورت ایستاده بالای سر یك نفر دیگر بایستد میگویند مثل عَلَم بِندِکَه

مَری اَ اُو گَرِرُفتَنَشَه: فرزندی که به تربیتش نمی رسند.

مری اَشُو مُردَه: خیلی تنبل و بیحال.

مری اُو توله خورده: (مثل اینکه آب توله خورده است) شخص تنبل و بی جون و حس

مَری باقِلِه سَر تُووَس: خیلی بی قرار است.

مَری باقِلِه نَپَزائیَه: حرف در او اثر نمی کند.

مَری بُنِ بِه رییِ یه: مستوری که مشخص شده.

مَری پا مرغ خُوردَه: مثل اینکه پای مرغ خورده یعنی زیاد این طرف و آن طرف می رود(کنایه از افرادی که یک جا نمی مانند. اغلب مواقع در گشت و گذارند.)

مَری ترکِی عنار دسشه: مثل اینکه ترکه انار در دستش میباشد( که با دست خالی برگشته است) در زمانهای گذشته گزمه ها و قراولها  برای کلاشی  با در دست داشتن  ترکه اناری به در خانه ها می رفتند و از آنها برنج  و روغن و حبوبات میخواستند و مردم نمیدادند از این جهت ترکه انار  ضرب المثلی شده است  برای با دست خالی برگشتن.

مَری چِلَقدونِ ندارَه: کسیکه هر حرفی را هر جایی میزند

مَری حمومُه زَنونَس: خیلی سر و صدا هست.

مری حیت وَندَه وَرِش: کنایه از کسیکه از فرط گرسنکی با ولع غذا می خورد

مَری خَمیرِشَه پِه اُ سَرد شِشتِنَه: آدم بسیار خونسرد و آرام.

مَری خینِ کَمُـوتـَرَه: خیلی قرمز است.

مَری رُکَّه کَشیده ایطور کِپِسَ: رکه به ظرفی که برای بنایی استفاده میشده میگویند و در آن ملات یا ماسه و سیمان و سنگ و آجر جابجا میکردن و زمانی به کار میرود که طرف خیلی اظهار خستگی می کند.

مری سری پَرچِ خارییُم: مثل این است که روی یک دسته خار نشسته ام(کنایه از شخصی که اضطراب دارد)

مَری سَگِه گـُشنَه مِه رییِش: آدم خیلی بد اخلاق و عصبانی

مری شُگار دِرازَس: خیلی قدش بلنده

مَری کِرمِلیكِ ندارَه: کرملیك به معنای دنبالچه. کنایه از کسیکه نمی تواند یکجا بنشیند و مرتب وول میخورد

مَری مارپیتِنَکِن: انگار مار و پونه هستن با هم(مار از پونه بدش میاد دم لونش سبز میشه)

مَری مَخو رُوه شِیره نَفتَه بَندَه: خیلی عجله دارد.

مَری مورِ شُمارَه: خیلی آهسته راه می رود.

مَری مِه قاعُذ پَروَرِسَه: آدمی که با گذر سن جوان مانده است.

مَری مِشِ خُوُلی یَه: (مثل گوسفند خواب آلود است)منظور کسی که همیشه بی حال و خواب آلود