میخوام برم جبهه پامو بیارم چمدان آبی خاطره محمدحسین درچین

خاطره ای کوتاه، اما خواندنی

می خوام بِرَم جبهه پامُو بیارم

 

یکی از دوستانم که در عملیات های قبلی یک پایش رو از دست داده بود.

 در تاریخ 25 خرداد 1365 در منطقه ی عملیاتی فاو ( پدافندی والفجر 8 )

اونو دیدم که گوشه ای نشسته و خیلی گرفته و ناراحته.

نزدیک رفتم و روبروش نشستم و سلام کردم.

 گفت: علیکم السلام.

 ازش پرسیدم؟ ها چی شده؟

گفت: آقای دُرچین یاد مادرم  افتادم.

گفتم، قضیه چیه؟

گفت: موقعی که می خواستم اعزام بشم و بیام جبهه.

مادرم گفت: کجا  میری؟

گفتم، خب، می خوام برم  جبهه.

گفت: تو که پات رو با رفتن روی مین از دست دادی دیگه از جبهه چی می خوای؟

گفتم: مادر، می خوام برم جبهه پام مانده جا بیارمش.

 مادرم ساکت موند و دیگه چیزی نگفت.

نگاش کردم و گفتم: مادر ناراحت شدی؟!

با قطره اشکی در چشمش گفت: نه مادر، برو خدا نگهدارت باشه.

همین …


 

 

(( به دنبال ذکر این خاطره در سایت چمدان آبی، و مشاهده آن توسط سرکار خانم عاطفه معصومی از هنرمندان شهر شاهرود – استان سمنان، ایشان تصمیم گرفتند تا این روایت را که از قول محمدحسین دُرچین از دزفول – استان خوزستان نقل شده را با هنرنمایی هر چه تمام تر و با همراهی مرکز آفرینش های فرهنگی هنری شاهرود، طراحی و اجرا کنند. با تشکر از ایشان و تمامی عزیزانی که در خلق این اثر ماندگار همکاری داشته اند. ))

🔹کلیپی با موضوع: می روم جبهه، پای جامانده ام را بیاورم …

🔹کارگردانی و اجرا: عاطفه معصومی

🔹نریشن: بهروز جلالی

🔹صدایردار: امیر بسطامی

🔹تهیه کننده و مدیر تولید: محمد صحرائی

🔹بر اساس روایتی از: محمدحسین دُرچین از دزفول – استان خوزستان

🔹تهیه شده در مرکز آفرینش های فرهنگی هنری شاهرود‌ – استان سمنان

آدرس کانال آپارات « چمدان آبی »:

https://www.aparat.com/chamadaneabi

 


 

 

راوی: محمدحسین دُرچین(مدیر سایت)

منبع : وب سایت چمدان آبی – دانشنامه دزفول

2 thoughts on “می خوام بِرَم جبهه پامُو بیارم”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *