محلات یا محله ها و اماکن قدیمی دزفول
دزفول، شهری کُهَن در دلِ تاریخ
بافت قدیم دزفول در گذشته شامل دو بخش کلی و محله بزرگ و هرکدام از این دو بخش خود شامل چند محله بوده اند. در قسمت شمالی شهر محله حیدرخانه قرار داشت و در منطقه جنوبی شهر محله صحرابدر که خود شامل: صحرابدر مشرقی و صحرابدر مغربی بود و البته محله مسجد جامع را می توان حدّ فاصل این دو محله بزرگ دانست.
در قدیم دزفول به دو بخش شمالی(حیدرخانه) و بخش جنوبی (نعمت خانه) تقسیم می شد، البته در آن موقع خیابانی وجود نداشته، بعداً خیابان یک(از پل قدیم تا میدان مثلث)، خیابان دو(از میدان مثلث تا فلکه) و خیابان سه(از فلکه در خیابان طالقانی”سیروس” تا چهارراه آفرینش فعلی)کشیده و طراحی شد و اکنون خیابان دکتر علی شریعتی را که از شرق به غرب کشیده شده است را می توان حدّ فاصل آن دانست.
علّت این نامگذاری این بوده است که ساکنان حیدرخانه پیرو شیخ حیدر صفوی(قطب الدین حیدری تونی) و ساکنان نعمت خانه پیرو شاه نعمت الله ولی بودند و متأسفانه بین آنها اغلب دشمنی و جنگ می شد که الحمدلله الان سالیان سال است که مردم دزفول همه یکی شده و همه با هم نسبت قوم و خویشی دارند.
محلات واقع در حیدرخانه(شمال شهر دزفول)عبارتند از:
باغگازر – پولودیون(پولادیان یا فولادیان) – درکتون نا(درکتان ها) – زرگرون(زرگران) سرجذول(سر جدول) – سردره سردولو(سردولاب) – سرسربطاق آمهدی – سوکیون(ساکیان) – سیه پوشون(سیاهپوشان) – سیه منصیریون(سیاه منصوری ها) – شالقمه(شاه علقمه) – اتاق شیخون(انصاری) – قوپی آحسینی(قاپی آقاحسینی) – کتکتون(کتکتان) – کرنوسیون(کرناسیان) – کلگزون – کوسبه خورون – لوگنده(لبخندق) – مرشدبکون(مرشدبکان) یزدیون(یزدیها) – مقدمیون(مقدمیان)که خود شامل محله های: سرمیدون گپ(سرمیدان بزرگ) و سرمیدون کُچُک(سرمیدان کوچک)بودند و نیز لوریون(لوریان) – سرمیدون صوبی یون(سر میدان صابیان)
محلات واقع در محلۀ مسجد(قسمت مرکزی دزفول)عبارتند از:
اتاق آقامیر(چیتا آقامیر) – باغونون(باغبونون – باغبانان) – بنگشتیون(گنجشکیان) – بوروت کوون(باروت کوبان) – پیرنظر – چلاکه – چولییون(چولیان) – چیتا(اطاق) آقامیر – خراطون(خراطان) – عباسیه(سر کَلِ عباس) – قلاق بازون(کلاغ بازان) – قلعه – قوپی مرتضی علی – کَلِ شاه نجف – ملکیون(ملکیان) – میرزکیون(میرزکیان)
محلات واقع در صحرابدر مشرقی(جنوب شرق دزفول)عبارتند از:
اوریتیون – بولعلا – تخته کشون – جُلدوزون – جلودارون – چوغابفون(چوقابفان) – چینی سازون(چینی سازان) – حصیربافون(حصیربافان) – سربطاق سرکنده – سی محمید(سیدمحمود) – شاهرکن الدین – عباسعلی – عَلَم عباس – نعل اشکن
محلات واقع در صحرابدر مغربی(جنوب غربی دزفول)عبارتند از:
احمدکور(دربقال) – باقلیون(با قلیون) – بوریه چنون – حج مورودی(حاج مرادی) – حوش مَحمِدی یون – خیمه کشون(هیزم کشان) – دروازه – دَرَه – دلاکون(دلاکان) – سر حدّه – شاه خراسان – صَحصَحه(صَعصَعه) – صوبیون – علی مالک – کپریون – کلونتریون(کلانتریان) – گووکیون – مشکدوزون – نخل کلبی خان
در گذشتۀ دزفول همانند سایر شهرهای کهن دیواری داشت و این دیوار دارای چهار دروازه و برج دیده بانی(قُل) بود به نامهای:
دروازۀ پل، دروازۀ شوشتر، دروازۀ بختیاری و دروازۀ خراسان و در هر بُرج (قُل) چند دیده بان و نگهبان برای حفاظت و حراست شهر شب و روز حضور داشتند.
قُل های مشهور عبارت بودند از : قُل ننه، قُل قَلَه و قُل گوشه.
اسامی محلات و اماکن دزفول، به ترتیب الفبا
« الف »
آخوردون
ابوالعتیری
اتاق آقامیر(چیتا آقامیر)
اتاق شیخون(انصاری)
اُجاق
احمدکور(دربقال)
ارده برون
امام رضا دیمی
انباردارون
اوریتیون
« ب »
بازار قدیم
باغ فلاحت
باغ گازر
باغ گودول
باقلیون”با قلیون“(خ شهید منتظری به طرف پل قدیم)
باغونون(باغبونون -باغبانان)
بُریه چِنون
بُل علا(بوالعلا – ابوالعلا)
بُن بست دیوها(گوی دیوون)
بِندار پلا بچیلون
بِندار خراطون
بِندار خرمیون
بِندار سر او (بندار)
بِندار قلعه(علی سگی)
بِندار قلعه
بِندار کرنوسیون
بِندار مرتضی علی
بِنگش تیون(بنگشتیون – گنجشکیون – گنجشکیان)
بوروت کووون(باروت کوبان)
« پ »
پشت قوپی
پُل آجری(پل عُجیری)
پلّا بَچیلون
پُولودیون(فولودیون – فولادیان)
پیرنظر
« ت »
تخته کشون
تخ سُلطون(تخت سلطان)
« ج »
جلوداران
جودرازه(جوی دراز – ابتدای خیابان خوشه چین)
جُولدوزون
« چ »
چاررهون(چهار راهها)
چِلّاگه(پشت مسجد جامع فلکه تا اول خ قلعه)
چوبندی روبند
چوغابفون(چوقابفان)
چولی یون(چولیان)
چیتا آقامیر(آغامیر)
چینی سازون(چینی سازان)
« ح »
حج مُرودی(حاج مرادی – خرمنجا)
حصیر بافون(حصیر بافان – علم عباس)
حوش محمدی یون
حیدرخونه(حیدرخانه – منطقه شمال دزفول)
« خ »
خراطون(خراطان)
خرمن جا”جا و مکان خرمن”(حج مُرودی – حاج مرادی)
خیمه کشون(هیزم کشان)
خیمه گاه
« د »
دربند بوریکه(باریکه)
دایره(فلکه)
دربقال(احمدکور)
دربقال(مرشدبکان)
درکتونا(درکتان – درکتون)
دَرکی سعید
دلاکون(دلاکان)
دِلوَرون
دروازه
دروازه بختیاری
دروازه دروازه پُل
دروازه شاخراسون
دروازه شوشتر
دره(می دره)
دره حَجمَه وَنون(حجامت کننده ها)
دره شیتلی
دره صابیان(صوبیون)
دره قصابون(محله قلعه)
دره کَلند بُر(نزدیک نعل اشکن)
دُوَه(دوبه)
« ر »
روبند(امامزاده رودبند(ع))
« ز »
زرگرون(زرگران)
« س »
سربطاق آمَدی(سربطاق آمهدی)
سربطاق سرکنده(سربطاق سر باز یا رو باز)
سر جذول(سر جدول)
سر حِدّه
سَر دولو(سردولاب)
سَر دره
سر قمش
سر کَلِ عباس(عباسیه)
سرمیدون صو بی یون(سرمیدان صابیان)
سرمیدون گَپ(سرمیدان بزرگ)
سرمیدون کُچکَه(سرمیدان کوچک)
سعبات خیاتون(ساباط خیاطان)
سعبات سُ(3)در
سعبات سوبی یون(صوبیون)
سوزقبا(امامزاده سیدمحمد سبزقبا(ع))
سُوکیون(ساکیان)
سی صَبُر(سیدصبور)
سیه منسیریون(سیاه منصوریون)
سی محمید(امامزاده سیدمحمود(ع))
سیلاعربون
سیه پوشون(سیاهپوشان)
« ش »
شالقمه(شاه علقمه)
شارُک نَ دین(شاهرکن الدّین – عِمارتا)
شاخراسون(شاه خراسان)
شاه نجف(کل شانجف)
شَخ سِماعیل(شیخ اسماعیل قصری)
شُل شُلون(گَوه شُل شُلون)
« ص »
صحصحه(صعصعه)
صحرابدر مشرقی(منطقه جنوب شرق دزفول)
صحرابدر مغربی(منطقه جنوب غرب دزفول)
صوبیون
« ع »
عبابافون
عباسعلی(عباس ابن علی ع)
عباسیه(عبوسیون – کل عباس – سر کل عباس)
علم عباس(کوچه مسجد حصیربافان)
علی اودَس او(علی آن دست آب “علی ابن یحیی”)
علی مالک(امامزادگان ابراهیم ع و عقیل ع – فرزندان حضرت امیرالمؤمنین علی ع)
عِمارتا(شاهرکن الدین)
« ف »
فلکه(میدان)
فولودیون(پُولودیون – فولادیان)
« ق »
قَصّابون(پشت مساجد آیت الله بیگدلی و ساکیان)
قَلاق بازون(کلاغ بازان)
قَلَه – قُل قَلَه(قلعه)
قُل گوشه
قُل نَنَه(تانکی شمار یک خ نظامی)
قمش
قُنسرخونه یا قنسرگری(کنسولگری انگلیس – محله قلعه)
قوپی آقا حسینی(قاپی آقاحسینی)
قوپی دم بقال
قوپی مرتضی علی
« ک »
کاشفیه
کپریون
کت کتون(کتکتان)
کُرنوسیون(کرناسیان)
کلونتریون(کلانتریان)
کلاغ بازان(قَلاق بازون)
کَلِ حج صوفی
کَلِ شاه نجف
کَلِ عباس(سر کَلِ عباس)
کَلگزون
کُوسبَه(کُسبَه)خورون
کوی اقا مهدی
کوی آیت الله بیگدلی
کوی آیت الله معزی
کوی آیت الله نبوی
کوی یا زهرا
کیچه شهربانی
کیچی(کوچه) عَلَم عباس
« گ »
گامیشیون
گله دارون
گنجشکیون(بِنگش تیون)
گو وَکیون(کیچه گُو وَکِیون)
گَوِی دیوون(بن بست دیوها)
گوه گینی
گیوه کشون(گیوه کشان)
« ل »
لوریون(لوریان)
لُو گنده(لب خندق)
لووایه
« م
مجدیون(مجدیان)
مرشدبَکون(مرشدبکان)
مسجد”جامع”
مشک دوزون(مشک دوزان)
مقدّمیون(مقدمیان)
مقوم
ملک آباد(حوالی مسجد مقومی”پورمقامی”)
ملکیون(ملکیان)
مِی دَرَه(میان دره)
میرزکیون(میرزکیان)
« ن »
نخل کلبی خان
نَعَل اِشکن(نعل شکن)
نَعَل بَندون(نعل بندان)
نعمت خونه یا نعمت خانه(جنوب شهر)
« ی »
یزدیون(یزدیها)
کوچه و دربندها و گَوِه های قدیمی( کیچه ها و گَوِه های قدیمی)
کیچه آقامیر – کیچه جُلدوزون – کیچه سُ پِتی – کیچه شاهرکن الدین – کیچه شهربانی – کیچه قلاق بازون – کیچه گله دارون – کیچه گُو وَکِیون – کیچه لوریون – کیچه ملک آسا – کیچه میرزکیون – کیچه میوه فروشون – گَوه شُل شُلون – گَوَه گینی
(کوی و برزن های جدید دزفول)
کوی آیت الله طالقانی(ولی آباد) – کوی آیت الله بیگدلی – کوی آیت الله معزی – کوی آیت الله نبوی – کوی آزادگان – کوی امام رضا ع – کوی اندیشه(86 هکتار) – کوی انقلاب – کوی بوستان – کوی بهاران – کوی بهارستان – کوی بهمن – کوی پانصد دستگاه – کوی پردیس – کوی پیام نور – کوی حافظ – کوی ذوالفقار – کوی رسالت – کوی زیبا شهر(کوپیته) – کوی سعدی – کوی سوم شعبان – کوی شاه خراسون – کوی فرهنگ شهر(شرقی و غربی) – کوی فلاحت – کوی گلستان – کوی گلریز – کوی گلها – کوی مجدیان – کوی مدرس – کوی مقاومت – کوی مهرشهر – کوی نگار – کوی نگارستان – کوی نوبهار – کوی نیایش – کوی نیرو – کوی نیکان – کوی یازهراء
شرحی کوتاه بر اسامی محلات دزفول
محله اتاقِ شیخون
اتاق شیخون یا شیخون جابر محلی است واقع در محدوده سر میدان بزرگ و امتداد آن تا محله ساکیان پشت بقعه متبرکه سبزقبا و غرب مسجد لبخندخندق است. چرا به این محله شیخون گفته می شود؟
علت وجود مدرسه علمیه و حجره درس شیوخ محترم انصاری که از اعقاب جابربن عبدالله انصاری هستند و همچنین وجود منازل و اسکان تعدادی از حضرات خاندان انصاری از جمله: آیت الله حاج شیخ علی آقای سبط شیخ، حاج شیخ احمد آقا سبط شیخ انصاری، حاج شیخ رضا سبط شیخ انصاری می باشد که به این مکان کوی شیخون نیز گفته میشود.
محله او ری تیون
در زبان دزفولی به آب لعاب برنج که پس از آبکش کردن برنج به دست میآید (او ریت)میگویند. اسم اصلی این محله در واقع” آو رو ویون” است به معنی محل عبور آب باران، فاضلاب خانه ها و کوچه های اطراف بود، که این به دلیل سطح پایین تر این کوچه 5 متر نسبت به دیگر محلات بود که به مرور زمان به ” آوریتیون ” تغیر نام داد. اوریتیون در بخش جنوبی محله صحرابدر شرقی به موازات کمی متمایل به شمال خیابان شهید محمد منتظری و در امتداد کوچه چینی سازان(ارژنگ)واقع هست.
پلا بچیلون
در زبان دزفولی به مرغ چند روزه بچیله(bachila) می گویند و به مرغ یکی دو روزه هم “بارنه” می گویند لذا پلا بچیلون به معنی پله های مرغکان کوچک دانه چین است. محل پلا بچیلون در محدوده ی بین بندار خراطون و بندار کرناسیون حوالی منازل آقایان پزشکی، عادلیان و طبیب زاده که از معاریف محترم آن منطقه اند قرار دارد و شامل حدود 70 پله ی کوچک آجری و عریض است. این پله ها مشرف به رودخانه است و امتداد آن هم بندار بچیلون نام دارد. در گذشته ساکنین مجاور پله که یک بافت قدیمی و بومی است مرغ و خروسان خود را برای دانه چینی در پله ها و کوچه ها رها میکردند که کم و بیش هنوز هم این کار مرسوم است و شاید از این جهت است که این پله ها بنام پلا بچیلون معروف شده است و یا از باب کوچکی و ریز بودن پله ها که عبور مرغکان کوچک خانگی را ممکن میسازد به این اسم مرسوم شده است. در هر حال این پلکان معبر مناسبی است برای دسترسی اهالی آن محدوده به رودخانه مفرح و پر برکت دز.
محله چولییون
“چول”کلمه ای ترکی و به معنی صحرا و بیابان است. “فرهنگ جهانگیری” چول را جای خالی از آدم معرفی کرده است. چولییون یکی از محله های معروف دزفول است که در محدوده حیدر خانه و بین محله های مرشد بکون، یزدیون، پیرنظر، عبوسیون، باغبونون و سیاه منصوریون قرار گرفته است. چون این محله در گذشته های دور منتهی الیه و آخر قسمت شرقی شهر بود اهالی دهات شرقی و جنوبی از آنجا خانه هایی خریده بودند که برای مراوده و فروش فراورده های دامی و نیز خرید مایحتاج خود از شهر پاتوق و محلی برای سکونت موقت خود داشته باشند. نمونه هایی از این منازل خانه های”کانظر” – “کاوسمی”و “مشهدی جعفر قلی””کاید بنه ی حسین کلولی”بود که طبعاً بیشتر ایام این منازل خالی از سکنه و این محله نسبت به سایر محله ها ی مرکزی شهر خیلی خلوت بود و از این جهت چولیون نام گرفت. بنا به فرمودۀ استاد خدایی در دورۀ سلوکیان، ناحیۀ چولیان کنونی پایگاه نظامی(ساخلو)یونانیان بوده و از آنجاکه این پایگاه همانند دره ای ژرف با دیواره هایی بلند بود و به شکل چاله ای فراخ می مانست، از آن زمان به چولیان معروف گردید. امّا واژۀ چُول در زبان تُرکی جغتائی، بیابان و جای خالی از آدم را گویند و ما درگویش دزفولی این واژه را با همین معنی بکار می بریم، می توان استنباط کرد، که چون این محله در گذشته، در کنارۀ دیوار شهر واقع بود و نسبت به محله های دیگر جمعیت کمتری داشت چنین نامیده شد و شاید هم این محله در ابتدا شولیان خوانده می شده و مردم آن از مهاجرین شول بودند.
چیتا آغامیر
چیتا آغامیر محله ایست مربوط به اتاق آغامیر که در محله مسجد منشعب از خیابان طالقانی شرقی قرار دارد. سابقاً در محل اتاق آغا میر محوطه وسیعی بود که موقع لایروبی چاه و سربطاق آغامیر ماسه ها را آنجا انبوه میکردند و ماسه ها در آنجا میماند که به مرور بصورت تپه ای در آمده بود و به همین علت آنجا را چیتا آغامیر میگفتند. خاندان جلیل سادات آغامیر از ابتدای دوره صفویه در دزفول زندگی میکنند و اصلاً اهل اصفهان و از اعقاب”سید محمد امینا”هستند. این سادات محترم عموماً دارای تقوی و کرامت نفس اند و همواره امامت مسجد جامع دزفول را بعهده داشته اند. از این طایفه علمای بزرگی چون: سید عبدالباقی، سید محمد حسین، سید اسدالله و غیره برخاسته که بیشتر علمای خوزستان از شاگردان این بزرگواران بوده اند. متأسفانه اتاق آغامیر که از یادگاری علمی و فقاهتی و ارزش های معماری این سرزمین است در حال ویرانی و نابودی است و ظاهراً کسی نیست که در فکر جلوگیری از انهدام این اثر ارزشمند باشد.
حج مرودی
میدان حاج مرادی یا خرمن جا حج مرودی در امتداد خیابان امام خمینی جنوبی بین خیابانهای زکریای رازی و جهاد فعلی قرار دارد. سابق بر این و پیش از توسعه ی شهر خرمن جا حج مرودی خارج از شهر قرار داشت و سالهای سال در این زمین و زمینهای اطراف آن گندم می کاشتند و وسط این میدان هم جای خرمن گندم بود چون صاف و مسطح و مناسب برای انباشت خرمنها بود. از این جهت به خرمن جا معروف شد. زمین خَرمَن جا هم متعلق به شخصی بنام حاج مراد بود که میگویند از اهالی روستای کرملک(kermelak)و بندبال بوده است.در سالهای 1330شمسی و بعد از آن با تأسیس حزب زحمتکشان در دزفول این خرمن جا تبدیل به میدانی برای ایجاد سخنرانیها و میتینگهای متفاوت علی الخصوص برای فراکسیون و اعضاء حزب زحمتکشان گردید. ساختمان مرکزی دفتر این حزب هم در کنار میدان قرار داشت که این ساختمان هنوز هم در زاویه ی جنوب شرقی میدان وجود دارد. هم اکنون این میدان با توجه به اینکه در خط سیر راهپیمائیها و در مسیر مصلای نماز جمعه قرار دارد به میدان وحدت نامگذاری شده است.
محله خیمه کشون
از محله های اطراف پل باستانی دزفول؛ در محل فعلی کوچه و کوی آیت الله نبوی قرار داشته که نام فعلی این محل؛ کوچه کاروان است . چون در سالهای گذشته که وسائل پخت و پز فعلی از قبیل گاز و برق و غیره نبود و دیگ و طبخ مردم به وسیله هیزم و بعضاً هم با پِهِن خشک شده گاو و گاومیش و الاغ؛ انجام می شد؛ عده ای از مردم از راه جمع آوری و فروش هیزم؛ امرار معاش می کردند؛ آنها هیزم ها را که انواع مختلفی با قیمت های متفاوت و با اسامی(ملی – گز – بید – جاز – پیکل ) و غیره بود؛ روی استر و یا الاغ؛ در کوچه های شهر می گرداندند و به فروش می رساندند و چون شغل اکثر اهالی این منطقه؛ فروش هیزم بود این محله بنام خیمه کشون(هیزم کشان) معروف شد و البته گاهی هم افراد ساکن دهات نیز؛ هیزم به شهر می آوردند و می فروختند.
محله سر سربطاق
سر سربطاق آمهدی محله ایست در محدوده حیدر خانه بین قوپی آحسینی و جذور(جدول)و گوی خسرو(بن بست خسرو) و کوچه رشیدیان که در محل مسجد خشکه (مسجد سلمان )و کوچه فعلی فارغ قرار دارد. در این محل قبلاً سربطاقی بود در امتداد قناتهایی که در شهر وجود داشت که آب شرب و مصرف عمومی اهالی این منطقه از این سر بطاق تامین میشد و موقعی که شبکه لوله کشی آب ایجاد شد روی آن را پوشیدند ولی در ایام جنگ تحمیلی آن را باز کردند و عده ای از آنجا بعنوان پناهگاه استفاده کردند و پس از اتمام جنگ مجدداً روی مدخل و دماغه آن را پوشاندند و یکی از اهالی محله روی آن پوشش اتاقی زد و آن را ضمیمه ی خانه ی خود کرد. چون مدعی بود آن زمین متعلق به اجداد او بوده است و بعلت وجود این سربطاق این منطقه به محله سر بطاق آمهدی معروف شده است و تعدادی از سادات محترم از قبیل خانواده های فارغی – نبوی – صدرالسادات – دانش و غیره که در آنجا از قبل سکونت داشته اند بنام سادات سر سربطاق معروف شده اند.
محلۀ سرمیدان صابیان
صابئین مندائی پس از مرگ پیشوا و مقتدای خود حضرت یحیی(علیه السلام) چون مورد ستم و آزار یهودیان قرارگرفتند به ناچار از زادگاه پدری خود فلسطین کوچیدند و در پناه اردوان سوم (16تا51م) پادشاه اشکانی به سرزمین میسان (میشان) آمده و در آن سکنی گزیدند.) و صد ها سال در آرامش بسر بردند. با تسلط مشعشعیان متعصب براین ناحیه، گروهی از صابئین به دزفول و شوشتر آمدند و چون در دین آنان آب مقدس است و آنان بایستی بیشتر مراسم دینی خود را در کنار و یا داخل آب جاری انجام دهند پس درکنارۀ رود دز سکنی گزیدند و این ناحیه به نام آنها نام گذاری شد. با گذشت زمان بسیاری از آنان با پذیرش اسلام در این شهر ماندگار شدند.
محله سوکیون”ساکیان”(ساکی ها)
محله ی سوکیون(ساکیان) در محدوده ی غربی حیدرخانه بین محله ی لوگنده(لب خندق) و محله ی کت کتون قرار گرفته است. ساکیان را تیره ای از ایل بیرالوند میدانند که اگر چه به زبان لری صحبت کرده اند ولی در اصل لر نبوده اند و در کوههای شمالی اطراف دزفول هم منطقه و کوهی به نام ساکی وجود دارد که شاید آنها هم تیره ای از این طایفه باشند. ساکی ها از مهاجرین لرستانی اند. آنها یا طایفه ای از ایل حسنوند ازکُردهای پیشکوه اند ویا تیره ای از ایل بیرانوند اند. امّا این واژه ما را به یاد قوم سکا می اندازد. اسکیث یا سکاها یا سیت(به آشوری آشکوزایی Ashkuzai ، به یونانی اسکوتوا Skuthai یا اسکیت یعنی پیاله Skith ، در مآخذ چینی سائی Saiساک یا ساس و در کتیبۀ داریوش اوّل ساکا): یکی از شاخه های نژاد هند و ایرانی که صحرا گرد بودند. مردان آنها ریش های بلند داشتند و کلاه نوک تیز بر سر می گذاشتند. پیراهن و شلوار فراخ می پوشیدند. اسب پرورش می دادند و از تیر وکمان و اسب خود جدایی نداشتند. اقوام سکائی عبارت بودند از: 1- سرمت ها Sarmates 2- ماساژت ها یا ماهیخواران Massagetes 3 – ساک ها (اسکایی ها) البته در شمال هند نیز قبیله ای بنام ساکیا وجود داشت که قبیلۀ بودا بودند و پدر بودا بر آنها حکومت می کرد.
محله ی سیاهپوشان
در اوایل حمله ی ویرانگرانه ی تیمور گورکانی هنگامیکه این امیر سفاک و خونریز از سرکوبی آموریان برمیگشت زمانی که با کشتی از آبهای آمور که رود بزرگی بین سیبریا و منچوری بود می گذشت به ناگاه تازیانه ی مرصع او که مورد علاقه ی شدیدش بود به درون آب افتاد ملوانان و ملازمان کار آزموده به آب پریدند ولی هر چه بیشتر گشتند کمتر پیدا کردند تیمور لنگ(۷۴۸-۷۸۳ خورشیدی) از این پیشامد نگران شد و آن را به فال بد گرفت. در این حال سید ژنده پوشی که تشویش و نگرانی تیمور را دید دست به درون آب برد و در یک آن تازیانه امیر را بیرون آورد و آن را به او داد. تیمور از اینکه اینهمه شناگر زبده و ممتاز نتوانسته بودند تازیانه را پیدا کنند و این مرد در یک چشم به هم زدن با فرو بردن دستش در آب آن را بیرون آورد بسیار متعجب و شگفت زده شد. لذا از حسب و نسب سید جویا شد سید به او گفت فعلاً به من کاری نداشته باش. در دزفول همدیگر را خواهیم دید و همه چیز بر تو روشن خواهد شد و همه چیز را خواهی فهمید. این قضیه گذشت و تیمور بی محابا به همه جا تاخت و ضمن تسخیر بی رحمانه ایران مغولستان خوارزم و …. خیلی از شهرها را ویران کرد به نحوی که در خیلی از شهرها از کله ی کشته ها مناره ها ساخت. هنگامیکه برای فتح شیراز از آذربایجان عازم فارس بود در یکی از مناطق الوار گرمسیری تعدادی از میهن پرستان شجاع به منظور دفاع از حیثیت ملی خود با افراد تیمور درگیر شدند ولی در اندک زمانی تیمور بر آنان فائق آمد و ضمن کشتار تعداد زیادی از آنان ده هزار نفر از سران آنها را به اسارت گرفت و با خود به دزفول آورد و قصد قتل عام آنان را کرد ولی قبل از این کار خاطره ی تازیانه و آن مرد ژنده پوش به ذهنش خطور کرد و علاقه مند شد آن سید را ببیند. لذا از او سراغ گرفت و در محل تخت سلطان که محل سکونت سید بود و اندکی پایین تر از بقعه ی رودبند فعلی قرار داشت به دیدار وی رفت. او کسی جز سیدسلطانعلی سیاهپوش نبود. تیمور قبل از اینکه به دیدار او برود در دل اندیشید که اگر این سید طعامی به من داد که تا حالا نخورده ام و پی به اندیشه من هم برده بود مطیع و سرسپرده او می شوم ولی اگر چنین نکرد می فهمم که پیدا کردن تازیانه از درون آب بوسیله او یک امر تصادفی بوده است. همینکه تیمور به دیدار سید رفت سید سلطانعلی به خادمش دستور داد قدری ماست و نان جو برای تیمور و همراهانش آورد. تیمور گفت: من ماست زیاد خورده ام. سید سلطانعلی گفت: ولی در عمرت این ماست را نخورده ای چون این ماست از شیر آهوان است و فی الفور دستور داد احمد آهوان را صدا کرد و تیمور با دیدن آن چند آهو به باور رسید و چون چنین دید با اصرار و الحاح از سید خواست تا حاجتی از او طلب کند .سیدسلطانعلی از تیمور خواست که از قتل عام این اسیران صرفنظر کند و آنان را رها کند. تیمور گفت: اینها سرکرده ی یاغیانی هستند که بر لشکریان من شوریدند ولی شفاعت تو را از آنها می پذیرم. لیکن فقط به اندازه ی گنجایش همین اتاق از اسیران نمی کشم و بقیه را خواهم کشت با وجود آنکه اتاق، اتاق نسبتاً محقری بود سید پذیرفت. کرامت خارق العاده این سید بزرگوار این بود که به نحو شگفت آوری تمام آن ده هزار اسیر در آن اتاق جای گرفتند و از مرگ نجات پیدا کردند و در شمال دزفول که اکنون محله سیاهپوشان نامیده می شود اسکان یافتند و به این علت به این منطقه و اهالی آن سیاهپوشان میگویند. مردم خوب این محله پیروان و مریدان سیّد علی سیاهپوش ملقب شاه رودبند بوده اند، و به پیروی از مرشد و مراد خود بیشتر سیاه می پوشیدند و از این رو به سیاهپوشان موسوم شدند.
محله شالقُمَه
شالقُمَه محلی است حوالی چهار راه خیابانهای امام خمینی و شریعتی تقریباً پشت پاساژ مسعود در محدوده محله حیدرخانه آنجا خانهای است به اسم شخصی به نام مرحوم سید تاج الدین محدث، این خانه سر چهار نبش قرار دارد و به عبارتی هیچ دیوار مشترکی با همسایهها ندارد و دور تا دور آن باز است روایت است در این خانه شخصی بزرگوار مدفون است. سابق بر این مردم دزفول عقیده داشتند هر زن حاملهای که مشکل زایمان داشته باشد او را سوار بر اشتری میکردند و دور شالقمه میگرداندند، تا آن زن به راحتی وضع حمل کند.
محله قلاق بازون
محله ی قلاق بازون بین حیدرخانه و محله ی مسجد، اول خیابان طالقانی بین مدرسه آیت الله نبوی و قاسمیه قرار دارد.(محله مسجد شامل: پیرنظر، عباسیون، ملکیون، قلاق بازون، چیتا آقا میر می باشد.) در محله قلاق بازون مردمانی زراعت کار برای حفظ زراعات و محصولات کشاورزی خود به تربیت کلاغ می پرداختند، مثل کبوتر بازان و این محله بنام قلاق بازون معروف است. در این محله انواع کلاغ را اهلی میکردند. از 13 نوع کلاغی که پرورش می دادند بیشتر از کلاغ بذری که منقاری دراز و بسیار قوی دارد و از تخم پرندگان، ماهی، موش، موش های صحرایی و حیوانات موذی شکار می کنند استفاده می کردند.
محله قله(قلعه)اولین و قدیمی ترین محله دزفول
آیا هیچ وقت از خود پرسیده اید؛ اولین محله ای که در دزفول به وجود آمده و موجودیت یافته است؛کدام محله بوده و کی به وجود آمده است؟ هیجده قرن پیش؛ یعنی در سال ۲۶۰ میلادی ؛ شاپور اول پادشاه ساسانی؛ پس از غلبه بر والرین؛ امپراطور روم و به اسارت گرفتن ده هزار اسیر رومی؛ این اسیران را به دزفول آورد که توسط آنان پل باستانی کنونی را بر روی رودخانه دز بسازد؛ لازمه این کار در درجه اول؛ تهیه یک قلعه نظامی برای حفاظت منطقه و نظارت و مراقبت از اسیران سازنده پل و بعد هم، ساختن اماکنی برای انبار مصالح و اسکان سازندگان پل بود؛ لذا ابتدا قلعه نظامی مستحکمی در ساحل شرقی دز ساخت؛ که این قلعه بنیان و اساس موجودیت محله قلعه گردید و محله قلعه از آن زمان تاکنون این نام را یدک می کشد. بعد از ساختن قلعه؛ در اطراف آن آبادی کوچکی نیز برای نگهداری مصالح و ملزومات و هم چنین سکونت سازندگان پل؛ فراهم شد و چون این آبادی همواره مورد تردد و در اختیار مهندس مسئول پل ؛ بنام اندامشک رومی و سایر اسیران همکارش بود؛ نام این محله به اندامشک معروف شد؛ این آبادی نطفة اولیه ایجاد شهر دزفول در اطراف قلعه بود و تا مدت های مدید؛ به دزفول کنونی؛ اندامشک گفته می شد که با توسعه آن ؛ به ساحل دز؛ روناش بوجود آمد و نام دزفول آن زمان ؛ به تدریج از اندامشک به قصر روناش تغییر کرد؛ این منطقه از محله قلعه کنونی تا مسجد جامع را در بر می گرفت و اهالی و سکنه آن به قصری معروف شدند. بعد از خلاص شدن اسیران از ساختن پل دز و شهر جند ی شاپور و چند ابنیه دیگر و گذشت این دوران ؛ در اواخر دوره ساسانیان قلعه نظامی ساخته شده توسط شاپور اول؛ تبدیل به زندان مخوف و وحشتناکی به نام انوشبرد(یا زندان فراموشی) گردید. این دژ مخوف و مستحکم برای زندانی کردن افرادی بود که نمی خواستند آنها را بکشند و آن قدر در آن قلعه و سیه چال می ماندند تا خودشان می مردند و کسی حق نداشت از آنان سراغی بگیرد و هر کس حتی اسم این زندانیان را می برد؛ خودش هم در آن زندان وحشتناک زندانی می شد.
و اما قُلِ قَلَه چیست و کجاست ؟ قُل به معنی تپه است؛ برج و باروئی بوده است؛ تقریباً در امتداد غربی خیابان طالقانی فعلی در محله قلعه که تا حدود هفتاد سال پیش هنوز بقایائی از آن بر جا بود که با توسعه خیابان ها؛ آثاری از آن باقی نماند و به حسب نوشته های منابع موجود؛ در گذشته مورد استفاده نظامی و دیده بانی بوده است که بعداً به زندان انوشبرد تبدیل شد و این اواخر برای مقاصد نظامی و دیده بانی مورد استفاده بود.
محله کتکتان
کت عبارت است از اتاقکی با سقف و دیواره های صخره ای. در گذشته های بسیار دور که شاید به میلیونها سال پیش برسد کف و بستر رودخانه دز هم سطح بالای دیوار رعنای فعلی بوده رعنایی که در آن وقت هنوز وجود نداشته است و ظرف این زمانهای طولانی عمق فعلی را پیدا کرده است. اکنون در محله کت کتان غارها یا به اصطلاح کتهایی از آن زمانها وجود دارد من جمله در کوچه روبروی مسجد آقا فتاح که در کت کتان و سر دره قرار دارد چندین خانه وجود دارد که اتاقهای پایینی آنها کت هستند و روی آنها اتاقهای دیگری با آجر و مصالح دیگر ساخته اند. کمی پایین تر از خیابان روستا(خیابان آیت الله قاضی) اگر به دیواره های بلند صخره ای خانه ها نگاه کنید اثار کت ها را در آنجا خواهید دید و تا حدود چهل سال پیش هنوز این کتها باقی بود و مردم از آنها استفاده میکردند به این جهت به محله فعلی آیت الله سبط شیخ انصاری و اطراف آن کت کتان میگفتند. گاهی اوقات شهروندان دزفولی برای فرار از گرما و استفاده از خنکی ناشی از مجاورت و نزدیکی این کتها به رودخانه از آنها استفاده میکردند مانند کت های فعلی بالا رود، تال خانی، کوپیته و … با توسعه شهری در این منطقه به تدریج کت ها تبدیل به خانه و مدرسه و پارک و درمانگاه و … گردیدند ولی هنوز تعدادی از آنها وجود دارد.
محله کرناسیون”کرناسیان”
کرنوسیون در منتهی الیه شمال غربی بافت قدیمی دزفول در محله حیدر خانه قرار دارد. در کوههای شمال غربی دزفول تقریباً به موازات با فاصله زیاد راه آهن بین ایستگاههای تله زنگ و دوآب و تنگ پنج کوه مرتفعی به نام کُرناس وجود دارد که ساکنین لر نشین آن منطقه از دیر باز با مردم دزفول مراوده و معامله داشته اند و تعدادی از آن اهالی هم به تدریج در منتهی الیه شمالی شهر دزفول که در آن زمان آخر شهر یا به عبارتی اول شهر و بیابان خالی از سکنه بود در محدوده مسیر رودخانه ساکن شدند و تدریجاً محله کرناسیون را تشکیل دادند و با امتزاج و اختلاط با سایر شهروندان دزفولی منطقه نسبتاً بزرگی بوجود آورده و بکلی ساکن شدند و این محله به نام کرناسیون معروف شد. به باور استاد ارجمند آقای دکترخدایی نام محلۀ کُرناسیان گرفته شده ازکرونوس Cronus خدای زمان در یونان باستان است. با حملۀ اسکندر و تسلط یونانیان (جانشینان اسکندر و سلوکیان) بر ایران، این ناحیه به عنوان تختگاه کرونوس مورد توجه قرارگرفت و با ساخت پرستشگاه کرونوس در آن اهمیت معنوی و مذهبی پیدا نمود و چنین نام گرفت. ضمناً در دهستان امامزاده سیّد محمود در شمال دزفول کوهی به نام کُرناس به بلندای 1980 متر مشرف به رود دز وجود دارد. آیا در اینجا هم یونانیان پرستشگاهی به نام کرونوس داشته اند و آیا مردمی که در پیرامون این کوه می زیستند با کوچیدن به دزفول و سکونت در محلۀ کرناسیان نام جایگاه نخستین خود را به این محله داده اند.
محله لوریون
محلۀ لوریان : جغرافیدانان مسلمان از شهری نام برده اند به نام لورکه در شمال خوزستان و در نزدیکی دزفول واقع بوده است. اصطخری گوید : «گویندکی لور از خوزستان بودست اکنون باجبال گرفته اند… لورشهری آبادان است و هوای کوه برآن غالبست. از جملۀ خوزستان بود، اکنون در شمارکوهستان می دارند… از لاشترتا شابُرخواست دوازده فرسنگ، از شابُرخواست تا لور سی فرسنگ، هیچ آبادانی نیست، از لورتا أندامش دو فرسنگ، و از پول أندامش تا جندیشابور دو فرسنگ.» جیهانی گوید:« لور شهریست با نعمت بسیار وکوه های فراوان و از حساب خوزستان بوده است. امّا جداکرده اند دراعمال جبال آورده اند.» از این سخنان مستفاد می شود که شهر لور در حدود دوازده کیلومتری شمال دزفول واقع بوده، در همین سرزمینی که مردم دزفول آنرا به یاد گذشته همچنان لور می نامند و شهر اندیمشک کنونی جزء آن است، ولی چون هنوز اثری از آن پیدا نشده، نمی توان محل دقیق آن را مشخص کرد و پس از آنکه به عللی نامشخص این شهر از رونق افتاد، گروهی از ساکنانش به دزفول مهاجرت نموده، در این شهر سکنی گزیدند و محلۀ خود را به نام شهر خود لوریان نامیدند.
محله مرشدبکون(مرشدبکان)
محله مرشدبکون(مرشدبکان)در منطقه حیدرخانه در قسمت شمال شرقی دزفول در محدوده بین خیابانهای شریعتی و آفرینش قرار دارد که از شمال محدود است به قاپی آحسینی از شرق به کوچه سیاه منصوریان از غرب به محله پولادیان و لب خندق و از جنوب به خیابان شریعتی و چولیان. در این محل مسجد و سربطاقی به همین نام وجود دارد که سالهاست روی آن را پوشیده اند. اسم این محل برگرفته از نام ساکنین اولیه آین منطقه است که عموماً از خانواده های مرشدبکان، مرشدی، مرشدبک زاده، نوروز زاده، نوروزی و … تشکیل شده است. احتمال می رود اصل این خانواده ها از اهالی گرجی ترک تبار باشد که از قرنهای پیش به این منطقه مهاجرت کرده و ساکن شده اند.
محله نعل اشکن
منطقه نعل اشکن در محدوده جنوب شرقی محله صحرابدر مشرقی حوالی میدان کوتیان و اداره ارشاد اسلامی و سازمان آب و جنوب خیابان حافظ قرار دارد این محل در سالهای نه چندان دور خارج از شهر بود و قبرستانی در آنجا وجود داشت که اکنون متروکه شده است. چون این محل زمینی بسیار سخت و صخره ای داشت و موقع عبور حیوانات بارکش برخورد نعل آن ها به آن سنگهای تیز و سخت موجب شکسته شدن نعلشان می شد به این جهت آن محل به نعل اشکن معروف شد. حتی در آن منطقه در محدوده فعلی حسینیه امام رضا(ع) دره ای وجود داشته که بعلت سفتی و استحکام بیش از حد به دره”کلند بُر”(دره کلنگ بُر – برنده ی کلنگ)معروف شده بود.
توجه :
همراهان گرامی هرگونه پیشنهاد و یا تغییر و اضافات در رابطه با موضوع فوق را می توانید در بخش نظرات، پایین همین پُست و یا از طریق بخش ارتباط با ما، با مدیریت این سایت در میان بگذارید.
با سپاس . محمدحسین دُرچین 09166422841
محله کوسبه خورون
بین محله کرناسیون و سیه پوشون
سلام و ممنون اضافه خواهد شد.
واقعا لذت بردم. کاش ضرب المثلها دزفولی و ترانه های قدیمی دزفول را نیز، گرداوری میکردیذ، و یا اصطلاحات دزفولی را ک خیلی ها اگر هم استفاده کنند معنی واقعی شون را بلد نیستند. ممنون از زحمات شما
سلام مطالبی که فرمودید آماده است بترتیب و در مواقع مناب منتشر می شوند با سپاس
فکر کنم شالقمه همان شاهد القمه باشد که یکی از القاب حضرت ابکالفضل العباس است.
سلام ممنونم ثبت شد
شاه القمه
سلام ثبت سایت شد
با سلام و تشکر از زحمات شما ساکی از ایلات بزرگ و مستقل و لرزبان بالاگریوه هست و خلاف نظر نویسنده محترم جزئی از حسنوند و بیرانوند نیست و ضمنا بیرانوند و حسنوند هم لر و لرستانی هستند
سلام ممنونم انجام شد
با سلام و احترام ، مدت ها به دنبال وجه تسمیه کرناسیون بودم ولی کسی جوابگو نبود . کلمه coronation این معما را در ذهنم ایجاد کرده بود که با توجه به تسلط چند صد ساله رومی ها بر ایران ، این نام منشاء اروپائی دارد که شما این باور را ، متبلور ساختید .
اصلاٌ نمی دانستم که شخصی مثل شما میتواند وجود خارجی داشته باشد .
به خواست خدا اگر دارا شدم!!! ، اول به ویکی پدیا و بعد به شما ، دینم را تقدیم می کنم .
مطمئن باش هنوز خیلی از اطلاعات در دل افراد و کتب وجود دارد که می تواند کشف شود .
هنوز خیلی ها از وجود چنین مایه های تاریخی ، بی اطلاع می باشند .
شما به شکلی بنده را به یاد استادان گرانقدری مثل ندوشن، دهخدا ، معین ، عمید و کزازی ، انداختید .
پایا و سالم باشید، شادمان زیید .
سلام و سپاس
از لطف و محبت شما بسیار ممنونم.
با سلام و تشکر از زحماتی که برای ماندگاری تاریخ دزفول میکشید اگر امکان دارد مواردی مثل مکتبخانه با دییسون های دزفول و شیره خانه ها با ارده خانه ها و همچنین حمام های قدیم دزفول را هم اضافه فرمائید.
سلام از لطف شما ممنونم
حمام ها در پست جداگانه ای منتشر شده اند
دیسون ها در پست اولین ها است
ارده خانه را بچشم