اسامی حیوانات به گویش و زبان محلی دزفولی

اسامی حیوانات متعدد

موجود در دزفول به گویش و زبان محلی دزفولی

 

دزفول با توجه به پیشینه و قدمت زیادی که دارد از ظرفیتهای و طبیعت زیبا و بکری هم برخوردار است این شهر همانند دیگر امکنه در خود حیوانات متعدد را در خود جای داده است در این وجیزه سعی بر معرفی حیوانات این شهر به زبان محلی شده است. منتظر نظرات شما هستیم تا این لیست کاملتر شود.

مدیر سایت و کانال چمدان آبی – محمدحسین درچین 09166422841

 

اسامی حیوانات به ترتیب حروف الفباء:

 

بارنه = جوجه جوان ماده(مرغک = مرغی که هنوز تخم نمیکند)

باهِنده = پرنده

بت(بط) = اُردک وحشی که در نیزارها و بصورت کوچ زندگی می کنند

بُتُل(بوتول) = سوسک سیاه گِرد و کُپل

بِنگِشت = گنجشک

بَچیله = جوجه ای که هنوز نر و یا مادگی آن معلوم نیست

بره = گوسفند کوچک

بق = قورباغه

بوفالوی آبی آسیایی

بیش لَمبو = بیش لمبو یا گل‌خورک، یا اشلمبو، یا لنگوچ، نوعی ماهی دوزیست است. در هندیجان در کنار ساحل خلیج فارس نیز به نام «بوشلمبو» شناخته می‌شوند و به وفور نیز یافت می‌گردند. بیش لمبو نام نوعی آبزی و ماهی وحشی سیاه رنگ و موحش و غالباً غیر خوراکی است که بیشتر در قسمت کناره های رود کارون اهواز و نیز گاهی هم در کانال ها و آبراه های متصل به آن دیده می شد. درازای آن معمولا بین ۱۵ الی ۲۰ سانتیمتر بوده است. گویا این نام را عرب های بومی منطقه بر او گذاشته‌اند. در قدیم برخی اهالی می گفتند که انگلیسی ها تخم این موجود را در کارون انداخته و تکثیر کرده اند.

بی فاطمه(بیب فاطمه – بی بی فاطمنه) = کفشدوزک

پازن = بُز وحشی که اندکی شاخ دارد – پازن یا پاژن، در ضرب المثلهای دزفولی در باره کسی که گرفتار افراط و تفریط است، می گویند: یا نم روه شکال(شکار) یا پا پازنه بِاِشکنه

پَخشه = مگس

پِرپرَک = نوعی پروانه

پروانه =

پَرُونه = سوسک توالتی

پِل = پرنده ای صحرایی که از کبوتر چاهی کوچکتر و از کبوتر کوکو بزرگتر و با پرهایی به رنگ سبز و طوق سفید می باشد.

پلنگ ایرانی

تراج(دراج) = نوعی قرقاول است. در روزگار کودکی برخی فروشندگان گوشت پرنده گاهی تراج را هم عرضه می کردند، که اتفاقاً طعمی لذیذ و گوارا داشت.

تُس کَلَه = فنج

تَق زَنک = تق زنک /taq zanak/ نوعی سوسک است که شاخک هایی اره مانند دارد و اگر به پشت بیفتد می تواند با جهش ناگهانی همراه با صدای تقه دوباره به حالت عادی بازگردد. در انگلیسی به آن click beetle می گویند که معنای آن هم سوسک تقه زن است. این حشره آفت گیاهان محسوب می شود و می تواند به مزارع کشاورزی آسیب وارد کند.

تُله گراز = بچه گراز یا خوک

توره = شغال 

تیهو = تیهو(نام علمی: Ammoperdix griseogularis) نوعی کبک از راستهٔ ماکیان‌ سانان و تیرهٔ قرقاولان است. زیستگاه این پرنده از جنوب شرقی ترکیه، سوریه و عراق در غرب تا پاکستان و ایران در شرق و غرب کشور امتداد می‌یابد.

جَراده = نوعی حشره است 

جو بُرَک = آب دزدک

جوزلنک(جوزلیک) = نوعی پرنده سفید رنگ که در حال حرکت هم صدا میدهد و آواز می خواند

چَرچَر = نوعی حشره

چِنجَک = جیرجیرک

چوتُسک= پرنده کوچکی است کم وزن که روی شاخه برگ درختان می پرد و از گنجشک خیلی کوچکتر است اندازه تقریباً ملخ بزرگی است و قدیمی ها می گفتند که به شاخه درخت می گوید اِشکی یا اشکنمت 

چوله

خدنگ هندی

خرچنگ = قِرزلنگ

خرس قهوه ای

خرگوش

خروس بچ – جوجه جوان نر

خوک = همان گراز وحشی است که در مناطق ما بیشتر در بیشه زارهای انبوه دیده شده است  

دراج(تراج) = نوعی قرقاول است. در روزگار کودکی برخی فروشندگان گوشت پرنده گاهی تراج را هم عرضه می کردند، که اتفاقاً طعمی لذیذ و گوارا داشت.

دی دُومَک(دیدُمک)  = پرنده ای با پای دراز که بیشتر در زمین های کشاورزی زندگی میکند.

رووا = روباه

روباه بلندفورد

روباه قرمز

رِیقه = هشت پا یا لاک پشت فراتی

ریمیز = موریانه

سُعدین = سار

سَگول = توله سگ

سمندر ایرانی

سمندر امپراطور(آبشار شوی)

سنجاقک = کلو عربی

سیخ چوله(چوله یا تشی) = خارپشت یا جوجه تیغی یا تشی دارای لایه‌ای از خار بر پشت خود است که در هنگام احساس خطر، آن‌ها را در بدن جانور مهاجم فرو می‌برد. با داشتن طول سر و تنه‌ای بیشتر از ۷۰ سانتی‌متر، این جانور بزرگ‌ترین جونده ایران به‌ شمار می‌رود. در ایران، تشی با نام‌های چوله و سیخور نیز خوانده می‌شود.

سیره = سُهرِه

شاهین”باز” = عقاب

شَراق(هفرنگ) = سبزقبا، سوزقبا، هفت رنگ

شِش = شپش – کَک

شغال طلایی

شوپِلیشک(شوپلشک) = خفاش و یا نوعی پرستو 

شو کورَ ک = خفاش

عَمبلو(عنبلو) = مارمولک بزرگ

عنتر(انتر) = میمون

غزال = آهو

غزال دورکاس

عقرب = گژدم یا گوردیم همان کج دم است و غیر دزفولی ها غالباً عقرب می گویند که واژه ای عربی است.

قاز قُِلُِنگ(قوز قلج) = غاز مرغ آبی پرنده ای گردن دراز

قِرزِلِنگ = خرچنگ

قِرنَه = حشره ای که به بدن بعضی حیوانات چسبیده و از خون او ارتزاق می کند.

قلاق = کلاغ

قِندِر = نوعی پرستو /qender/ یا پرستوی خانگی (Barn Swallow) یکی از پرندگان بومی دزفول است. رنگ این پرنده معمولاً مشکی و دارای دم چتری شکل است. این پرنده شکارچی بوده و در غروب به شکار می رود. غذای این پرنده بیشتر حشرات است. پرنده قِندر بر خلاف پرستو لانه نمی سازد بلکه در ساختمان های متروکه و شکاف دیوارها بیشتر دیده میشوند. از جمله وجه تمایز قِندر از پرستو می توان به رنگ، شکل دم، صدا، رنگ نوک، نحوه پرواز قِندر اشاره کرد. نحوه پرواز قِندر معمولاً سُر خوردن بر روی هوا است و کمتر بال می‌زند. در اسلام این پرنده حرام گوشت گفته شده است. در مورد قندر شاخصه پروازش اینست که ابتدا بساکن ازروی زمین(حالت نشسته) توانائی پرواز ندارد حتمی باید از ارتفاع هر چند کم رها شود تا بتواند پرواز کرده و ادامه دهد.

کاربَفک(تاربفک) = نوعی عنکبوت

کاکا یوسف

کفتار راه راه

کَل و بُز ایرانی

کُل لو = ملخ

کُل لو عربی = ملخ عربی

کَمچه لیسَک = نوزاد قورباغه

کموتر = کبوتر

کَموتر چهی = کبوتر چاهی

کموتر کوکو = کبوتر کاکاکریم

کوگ = کبک

کووه(کاوه) = گوسفند نر بزرگ یک ساله

گاله پشت = لاک پشت

گراته =  همان حیوانی است که بسیار کُند حرکت میکند و به این مفهوم است که شخص اینقدر ضعیف بشود که حتی آن حیوان بتواند او را بگیرد. حالتی مانند فِگر است که در هنگام پیچ خوردن کارها و ماندن و انجام نشدن آنها گفته می شود البته در گویش دزفولی گِراته اصطلاحی همانند فِگِر است که به سادگی نمی شود آن را معنی کرد و احتیاج به توضیح مفصل دارد، بیان حالت و اتفاقی خاص است با واژه های معادل فارسی حق ان ادا نمی شود، به قول معروف، وا دِسبیلی بُو وِی که فَمِی … گِراتَه حالتی از نحسی و دردسر و پیج خوردن امور و جلو نرفتن کار است. شاید هم این اصطلاح، وجهی با واژه فرانسوی “gratter” داشته باشد که به معنی خاراندن و به خارش انداختن و پنجه و پنگول زدن به چیزی است. 

گراز = همان خوک وحشی است که در مناطق ما بیشتر در بیشه زارهای انبوه دیده شده است  

گراز اوراسیا

گربه ی شنی

گربه ی وحشی

گِرزه = موش بزرگ که بیشتر در فاضلابها دیده میشود

گرگ خاکستری هندی

گژدم = عقرب – گژدم یا کژدم همان کج دم است و غیر دزفولی ها غالباً عقرب می گویند که واژه ای عربی است.

گِلخورک(بیش لَمبو یا اشلمبو، یا لنگوچ) = نوعی ماهی دوزیست است. در هندیجان در کنار ساحل خلیج فارس نیز به نام «بوشلمبو» شناخته می‌شوند و به وفور نیز یافت می‌گردند.

گو = گاو

گو درات گَ لَتَ بوردِن = حلزون

گوردیم = عقرب – کژدم همان کج دم است و غیر دزفولی ها غالباً عقرب می گویند که واژه ای عربی است.

گوزن زرد ایرانی

گُونج = زنبور عسل

لاک پشت فراتی = ریقه یا هشت پا

لوله گراز = بچه گراز

لِیلَه = مارمولک

مُشک = موش

مور = مورچه

موهی چنق = مرغ ماهی خوار

موهی لوتک = ماهی کوچک

مویی = ماهی

میش = به گوسفند ماده که بچه آورده باشد گفته میشود که از شیر آن ماست میش درست میشود

وَقه = حواصیل سفید یا بوتیمار یا مرغ حق

 

اسامی و مشخصات کبوتران پرورشی در دزفول

 

اسبِیدِ دُم سِیَه = کبوتری که همه اش سفید و دمش سیاه است

اشعَل = کبوتری که همه بدن او یک رنگ بوده ولی دمش سفید است مانند: اشعل سرخ یا سیه یا زرد

چاهی = کبوتری که معمولاً در چاهها و در خانه های قدیمی زندگی می کند

حوَشی = کبوتری که داخل بالهای تیز آخری، چهار پر سفید دارد

دُم سرخ = همه اش سفید دمش سرخ

دُم سیه = همه اش سفید دمش سیاه

دو کتی = کبوتری که پرهای بدن و نیمی از بالهایش سفید و نیم دیگری از بالها و به یک اندازه به رنگ دیگری است مانند: سیاه، زرد، سرخ یا سبز میباشد و یا اینکه در طرفین بالهایش به شکل دو بیضی رنگی تقریباً سطح بال را می پوشاند.

زاغی = کبوتری که رنگ پرهای بدنش یکدست سیاه هستند.

سر اِسبِید = کبوتری که همه اش سیاه ولی کله سرش سفید است

سرخِ یَه رَنگ = کبوتری که سرخ یکرنگ باشد

سرخِ یَه رَنگِ بِی کاکُل = کبوتری که سرخ یکرنگ بی کاکل باشد

سینه ای = کبوتری که رنگ پرهای سینه آن کاملاً یک دست، سیاه، زرد یا سرخ هستند و رنگ بالها کاملاً سفید.

سیَه خَچی = کبوتری که همه اش سیاه، گردنش سفید و زیر گلویش هم طوق سفیدی دارد

سِیَه دُم اِسبِید(اشعَل) = کبوتری که مثل باروت سیاه است و دمش سفید است

طوقی = کبوتری که رنگ پرهای گردن یکدست سیاه، سرخ، زرد یا هفت رنگ است و دیگر پرهای بدن سفید هستند.

کاکُلی پَر پا = این نوع کبوتر دارای کاکل است و پایش هم پر دارد

کله دُمبی = کبوتری که پرهای سر و دم یک رنگ مثلاً سیاه، سرخ یا زرد هستند ولی بدن کاملاً سفید می باشد

کُلی یا کله ای= کبوتری که رنگ پرهای کله آن سیاه، زرد و یا سرخ است ولی بدن کاملاً سفید می باشد

 

آبزیان رودخانه دز

 

خرچنگ(قِرزِلِنگ) – سیاه ماهی –  مار آبی – مار ماهی – ماهی اسبله(لِکّه) – ماهی بِرزُم لب پهن و معمولی – ماهی بوتک یا لوتک(پَهمَک) – ماهی بیاح(دوکُکِی) – ماهی توئینی(بُتک) – ماهی حمری(زَنگوریا زَنبُور) – ماهی سفید رودخانه ای  – ماهی سونگ(نَربچ) – ماهی شیربت – ماهی کاراس(اُشینی) – ماهی کپور – ماهی گاراروفا(گل چراغ  یا گِل خورَک) –  ماهی لوتک(ماهی کوچک) – ماهی نازک(حیف نان یا شیس) – میگوی آب شیرین

 

منبع: وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین)

2 thoughts on “اسامی حیوانات به گویش و زبان محلی دزفولی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *