مهدی چگنی مسعود محتشمی فر مسعود شهید بهمن درولی

سه یار، سه پرواز

 

خاطره ای را از دوران جنگ و دفاع مقدس به یاد می آورم و آن را هرگز فراموش نمی کنم این خاطره برمی گردد به بهار سال 1365 آن زمان که جبهه بود و اعزام نیرو و آمادگی رزمی.

شهید مرتضی سعیدی نیا حمید مجدی نسب حبیب درویش جواد"ساجدنیا" مسعود تقی شوشی"محتشمی فر" شهید بهمن درولی

از راست: شهید مرتضی سعیدی نیا – حمید مجدی نسب – حبیب درویش جواد”ساجدنیا” – مسعود محتشمی فر“تقی شوشی” – شهید بهمن درولی 

 

عملیات والفجر 8 در سال 1364 آغاز شده بود و مراحل تکمیلی آن  در همان سال و سال بعد. بچه های شهر دزفول دوباره فراخوان شده بودند در اوایل سال 1365 گـردان همیشه قـهرمان و خـط شکن بلال یکی از گردانهای لشکر 7 ولی عصر(عج) گرد آمدند بعد از چند روزی در پشت پادگان و پلاژ رودخانه دز شمال دزفول بچه ها آماده تجدید قوا شدند. ما در پرسنلی گردان نشسته بودیم که از طرف فرماندهی خبر دادند که سه نفر از نوجوانان شهر به طریقی که کسی متوجه نشده است وارد منطقه و گردان ما شده اند اینک در خواست شده بود که این عزیزان به شهر باز گردانده شوند ما نزد آن سه نوجوان در چادرشان رفتیم با آنها گفتگو کردیم خواستیم آنها را وادار به بازگشت نماییم ولی آنها می گفتند: تا اینجای کار حل شده است خواهش می کنیم بگذارید ما با گردان باشیم از هر طریقی که بود وارد شدیم ولی آنها راضی نمی شدند از طرف فرماندهی گردان اصرار بر بازگشت اینان و از طرف اینان نیز اصرار بر ماندن و بودن، بعد از چند روز حرکت به طرف جبهه آبادان، بهمنشیر، اروندرود، فاو و روز موعود در ایام ماه مبارک رمضان.

مهدی چگنی مسعود محتشمی فر مسعود شهید بهمن درولی

نشسته از راست: اولی مهدی(بهروز) چگنی – سومی محسن عطوان – چهارمی مسعود محتشمی فر(تقی شوشی) .

اولی سمت چپ نشسته: غلامعلی بلندنظر

ایستاده از راست: دومی غلامعلی فرهی – سومی شهید مرتضی سعیدی نیا – پنجمی حسین خیلاپور – ششمی محسن مجیدی(آهوزاده) – هفتمی سمت چپ روحانی، شهید بهمن درولی – بین شهید درولی و روحانی حسین ایزدیان

 

خلاصه کنم چون(شنیدن کی بود مانند دیدن)

آری خمپاره دشمن بعثی در میان جمع یاران، الله اکبر و هر کدامشان یک پرواز را آغاز کردند. یکی به نام سیدجلال الدین اسدی نسب(1) در فاو به شهادت رسید. دیگری مهدی(بهروز) چگنی(2) بعداً به اسارت بعثیون در آمد و سومین یار، یعنی مسعود محتشمی فر(تقی شوشی)(3) از جانبازان جنگ تحمیلی شد.

محمدحسین درچین و دکتر مهدی چگنی

محمدحسین دُرچین(مدیر سایت چمدان آبی) و دکتر مهدی(بهروز) چگنی


* پاورقی:

1 – سید جلال الدین قاری قرآن بود و صوت دلنشینی داشت. حبیب عندلیب یکی از رزمندگان جبهه و جنگ و کهنه سربازان تخریب چی می گفتند:

من و سید جلال الدین بچه محل و هم مسجدی بودیم. در مسجد امام جعفر صادق(ع‌) هر وقت به سید می رسیدیم از ایشان درخواست می کردیم برایمان قرآن بخواند زیرا صوتی دلنشین داشت و به سبک استاد عبدالباسط قرائت می کرد.

2 – آقای دکتر مهدی(بهروز) چگنی(اسماعیل چگنی) در سن حدود چهارده سالگی در عملیات کربلای ۴ اسیر شدند.

3 – آقای مسعود محتشمی فر(تقی شوشی) یکی از مدیران موفق و لایق در ملی حفاری می باشد.

 

منبع : وب سایت چمدان آبی – دانشنامه دزفول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *