شهید محمدکاظم دانش دزفول امام جمعه نماینده مجلس شوش اندیمشک

شهید حجت الاسلام و المسلمین سید محمدکاظم دانش دزفولی

(نماینده مردم شوش و اندیمشک در مجلس شورای اسلامی)

( زمان و محل شهادت – هفتم تیرماه 1360 – سرچشمه تهران )

شهید محمدکاظم دانش دزفول شوش

 

ولادت

سید محمد کاظم دانش در سال ۱۳۱۸ در خانواده ای روحانی چشم به جهـان گشـود. وی در سن پنج سالـگی می توانست قرآن را تلاوت کنـد و در سن هفت سالگی کـه می بایست به کلاس اول برود به علت هوش سرشار و نبوغی که داشت معلومات دوره ابتدایی را داشت و چون در آموزش و پرورش دزفول ضابطه ای برای افراد نابغه وجود نداشت لذا او را در کلاس دوم ثبت نام نمودند. ایشان در سن هشت سالگی تدریس قرآن می نمود و همیشه در مدرسه شاگرد اول بود

پدر و اجداد وی از روحانیون بنام منطقه دزفول و اطراف آن بودند. در باره پدر وی گفته اند او در شمار کسانی بود که با انفاس قدسی خود و خدمات شایانی که در راه تبلیغ و ارشاد مردم انجام داد، منطقه را احیا و معارف دینی را به میان آنان برد. وی مبارزی با شهامت بود و از جهاد با عوامل ستمگر داخلی و خارجی، باکی نداشت. وقتی شاه می خواست مسجد فعلی شهید دانش در جنب حرم حضرت دانیال(ع) را تبدیل به مهمانسرا کند، یک تنه در مقابل متجاوزان ایستاد و نگذاشت این کار انجام گیرد. او در مقابل خارجیان بظاهر باستانشناس که با خود فرهنگ خودباختگی را برای ایرانیان بویژه مناطق جنوبی کشور به ارمغان آورده بودند، نیز به مقابله فرهنگی پرداخت.

ایشان بسیار خدا ترس بود و کردار و گفتار دیگران را حمل بر صحت می کرد و اهل تجسس نبود. آن عالم ربانی با در اختیار داشتن «محضر ازدواج » مورد مراجعه مردم بود و از این رهگذر به حل اختلافات و اصلاح ذات بین، همت داشت. پدر شهید به اقامه نماز جماعت در مسجد محمدیه اندیمشک و مسجد جامع شوش و نیز رفع نیازهای دینی مردم اهتمام بسیار داشت.

تحصیلات

مادر شهید دانش، صاحب مکتب بود و به زنان و کودکان، قرآن و احکام دینی می آموخت. شهید دانش در دامان مادری فاضله و پرهیزگار پرورش یافت و پیش از رفتن به مدرسه، خواندن و نوشتن را با نبوغ ذاتی و استعداد سرشار خود فرا گرفت و از آن رو که آموخته های وی، به هنگام ورود به مدرسه، بالاتر از کلاس اول و دوم بود، به کلاس بالاتر منتقل شد.

یکی از مسئولان آموزش و پرورش در آن روزگار می خواست وی را همراه خود، به تهران ببرد تا از هوش فراوان وی، حداکثر استفاده صورت گیرد، ولی پدر وی می خواست او وارد جرگه روحانیت شود.

ورود به حوزه علمیه دزفول

محمدکاظم دانش، پس از اتمام کلاس ششم، در سن 12 سالگی یعنی در سال ۱۳۳۰ وارد حوزه علمیه دزفول شد و به فراگیری علوم دینی همت گماشت. وی در این دوران، گذشته از فراگیری درسهای حوزوی، به تبلیغ می پرداخت و به رغم سن کم خود، منبر می رفت. همسالان و همبازیهای شهید، اینک دوست خود را طلبه ای بسیار جوان می دیدند که برای مردم سخنرانی می کرد و موجب اعجاب و تحسین همگان می شد.

عزیمت به حوزه علمیه قم

شهید دانش در نونزده سالگی، در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه قم شد و در درس امام خمینی (قدس سره) شرکت جست. پیش از آن او دوره سطح را در محضر آیات عظام مشکینی، سلطانی، نوری و فاضل به پایان رسانده بود.

در سال ۱۳۴۱ هیئت امناء مسجد محمدی دزفول و مردم شریف آن منطقه از پدر بزرگوار ایشان خواستند تا زمانی که به دزفول می آیند در آن مسجد اقامه نماز کنند و مردم را راهنمایی نمایند و ایشان با اجازه پدر ارجمندش آن مسئولیت را پذیرفت. در شروع نهضت ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ایشان در مدرسه فیضیه حضور داشت و در همان محل مورد ضرب و شتم دژخیمان ستمشاهی قرار گرفت و به خاطر حفظ جان یکی از علمای حاضر در مدرسه( احتمالاً مرحوم آیت الله اراکی ) مدرسه را ترک نمود ولی پس از مراجعه راهی برای ورود به مدرسه نبود.

همسر شهید در این باره می گوید:

«وقتی من با وی در فروردین ۱۳۴۳ ازدواج کردم، توسط شهید با امام خمینی آشنا شدم. او به من می گفت: آیت الله العظمی خمینی، اعلم مجتهدان است و تقلید از او، شایسته می نماید.»

مبارزه سیاسی

همسر شهید می افزاید:

«حجت الاسلام دانش در درس فقه و اخلاق امام شرکت می کرد و مبارزه سیاسی خود را از همان زمان آغاز کرد. او ضمن دانش پژوهی، برای تبلیغ و آگاه کردن مردم از اهداف امام، به مناطق مختلف از مرز شوروی گرفته تا مرز عراق می رفت و به هر کجای دیگر، که امکان مبارزه با رژیم ستمشاهی بود، می شتافت. شهید دانش در پوشش تشکیل کلاسهای قرآن به مبارزه با ظلم و جهل می پرداخت و از این رو همواره مورد تهدید و آزار ساواک بود و بارها تبعید و ممنوع المنبر گردید.»

پیشینیه مبارزه شهید از دهه چهل، آغاز و تا پیروزی انقلاب ادامه یافت.

حجت الاسلام والمسلمین سید محمدکاظم دانش، بیانیه های انقلابی و نوارهای سخنرانی امام خمینی(قدس سره) را به مناطق مختلف می برد و در اختیار مردم می گذاشت.

وی جزء مؤسسان گروه نیمه نظامی «منصورون » بود و منزل خود را در اختیار آنان می گذاشت. همسر شهید دانش، رابط وی با مبارزان بود و پیامهای مجاهدان انقلاب را منتقل می کرد. از شمار اعضای این گروه، برادران: سید احمد و سید علی آوایی و سردار شهید «محمد جهان آرا» است. سردار غلامعلی رشید یکی از فرماندهان کنونی سپاه نیز از اعضای این گروه بود. یکی دیگر از مبارزان گروه منصورون، شهید«عزیز صفری» است.

وی موفق شد رئیس ساواک یزد را در بیمارستان به هلاکت برساند; او با رشادت تمام و به رغم جراحات زیادی که در اثر شکنجه در بدن داشت، هیچ کدام از انقلابیون را لو نداد و خود در سال ۱۳۵۶ در ساواک به شهادت رسید.

شهید دانش با تهیه دستگاه تکثیر، اعلامیه های انقلابی را منتشر می کرد. او این دستگاه را مخفیانه در زیر زمین مدرسه آیت الله معزی دزفول قرار داده بود. شهید سبحانی یکی از مبارزان دوران انقلاب با وی همکاری می کرد.

وقتی ساواک پی به این کار برد و شهید سبحانی را دستگیر کرد، شهید دانش تنهاکسی بود که در زندان به ملاقات او می رفت و کتابها و بیانیه های انقلاب را به صورت مخفیانه در اختیار وی و دیگر مجاهدان قرار می داد. او با عوض کردن روی جلد کتابها و استفاده از عنوانهای دیگر، کتابهای سیاسی و مذهبی ممنوعه، مانند «انقلاب تکاملی در اسلام»، را که گاه سه سال زندانی داشت، به مبارزان می رساند. هنوز در منزل شهید دانش، رساله عملیه امام خمینی (قدس سره) با جلد رساله عملیه یکی دیگر از مراجع وجود دارد.

شهید دانش در مبارزه، پیرو عقاید و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بود.

ساواک بارها وی را مورد بازخواست قرار داد که چرا وی به صورت غیر مستقیم و در پوشش از شاه به عنوان یزید نام می برد و امام خمینی (قدس سره) را همچون امام حسین(ع) می ستاید.

شهید حجت الاسلام دانش، برای آگاهی مردم از ظلم و ستم خاندان پهلوی، به شیوه های مختلف متوسل می شد. هنوز برخی از جوانان دزفول، اولین نمایشنامه مذهبی اجرا شده در مسجد نجفیه را به یاد دارند، که در آن «سعید بن جبیر» چگونه به رویارویی با ظالمانی همچون «حجاج» پرداخته، جان خود را در راه عقیده و جهاد، نثار دین کرد.

فرزند شهید دانش خاطرات خود را از مبارزه پدر چنین بیان می کند: «پدرم در دوران انقلاب در مسجد جامع شوش مشغول سخنرانی بود. نیروهای امنیتی در بیرون از مسجد مستقر شده بودند و منتظر بودند سخنرانی وی تمام شود و او را هنگام خروج دستگیر کنند. وقتی سخنان شهید به پایان رسید، همه مردم او را احاطه کردند و عمامه و عبا را از تنش درآوردند و از در پشتی مسجد به صورت ناشناس او را خارج کردند. رئیس ساواک دزفول، همواره از او به عنوان مبارزی نام می برد که پرونده اش سیاه است.

ساواک بارها با تهدید یا تطمیع خواست، وی را از مخالفت و مبارزه دور کند، ولی هیچ گاه موفق نشد.»

سرتیپ سید ابراهیم دانش برادر شهید می گوید:« از آن رو که شهید با هوشیاری و کیاست رفتار می نمود و سخن می گفت، هرگز خبرچین های ساواک، نتوانستند علیه او گزارشی بدهند. سازمان امنیت از کادر رسمی و ثابت خود خواسته بود، وی را تعقیب کنند و او را شبانه روز زیر نظر داشته باشند. یک بار که او دستگیر شد، چون ساواک علیه وی هیچ مدرک قابل قبولی نداشت، مجبور به آزاد کردن ایشان شد.» سرتیپ دانش می افزاید: «ساواک به منظور اغوا و فریب وی، شهید را به بازدید از سد دز و کارخانه کاغذسازی هفت تپه و صنعت قند و نیشکر برد. ساواک به خیال خود می خواست خدمات شاه را به او نشان بدهد و چنان وانمود کند که مردم و کشور در حال پیشرفت به سوی تمدن بزرگ است! ولی آن شهید با بیان شگردهای استحمار و استعمار به افشاگری پرداخت. ساواک که چاره ای پیش روی خود نمی دید، همسر شهید را که برای خواهران تبلیغ می کرد به دزفول تبعید کرد، تا حجت الاسلام دانش مجبور به خروج از شوش شود. او در بحبوحه انقلاب، همواره با رهبران انقلاب در ارتباط بود و بارها به ملاقات آیت الله طالقانی چه در زندان و چه پس از آزادی می رفت. شهید حجت الاسلام دانش، نماینده امام خمینی در منطقه بود و مبارزان را رهبری می کرد.»

مسافرت به خارج از کشور

حجت الاسلام والمسلمین دانش، برای آگاهی از اوضاع مسلمانان به کشورهای مصر، سوریه، عربستان و لبنان رفت. ره آورد او از این سفر، کتابهای ارزشمندی بود که ترجمه و انتشار یافت و از آن رو که ساواک به وی اجازه هیچ گونه فعالیت فرهنگی را نمی داد، وی برای گرفتن مجوز انتشار، از نام مستعار «کاظم ابوعالی» استفاده کرد.

مبارزه با گروههای الحادی

شهید دانش، گذشته از مبارزه با رژیم ستمشاهی، به مبارزه به بهائیت پرداخت. او در اطراف قم، تهران و مناطق جنوب به این کار اهتمام داشت.

مناظره های وی با رهبران بهائی، زبانزد مردم بود و همگان شهامت و آگاهی دینی او را می ستودند. شهید دانش با کمونیستها نیز به بحث و گفتگو می نشست. او با در اختیار گذاشتن تربیون آزاد در مسجد زرگران دزفول، به مدعیان، فرصت می داد افکار و عقاید خود را مطرح ساخته، قضاوت را به مردم واگذارند. این شیوه، در ارتقای بینش مذهبی مردم بسیار مؤثر بود. مبارزه شهید با مکاتب انحرافی، آن چنان اوج گرفت که رهبران گروههای الحادی، حضور در مجلس او را تحریم کردند.

شهید محمدکاظم دانش امام جمعه نماز جمعه شوش

حجت الاسلام  دانش امام جمعه شوش دانیال در حال ایراد خطبه های نماز جمعه – حرم حضرت دانیال نبی(ع)

تبلیغ و منبر

شهید دانش به تبلیغ مخفیانه و از طریق رابط های خود، در ارتش همت گماشت. او با ارتباط با جمعی از درجه داران و سربازان، به افشاگری پرداخت. نقش او در آگاه نمودن ارتشیان در جریان جنگ «ظفار» چنان ساواک را به خشم آورد، که وی را سه سال ممنوع المنبر کرد. از این رو، شهید به صورت ناشناس به تبلیغ و فعالیتهای زیرزمینی در دزفول و اهواز پرداخت. وی به همراه خانواده خود راهی خوزستان شد و در یکی از منازل مدرسه آیت الله بهبهانی اهواز سکونت گزید.

همسر شهید دانش در این باره اظهار می دارد: «برنامه های تبلیغی شهید، بسیار جذاب و جوان پسند بود. وقتی از مجلسی به جای دیگر می رفت، جوانان او را همراهی می کردند، چون مشتاق بودند سخنان وی را بیشتر بشنوند و بیشتر با معارف ناب اسلامی آشنا شوند. از این رو شهید بسیار مطالعه می کرد و دیر به منزل می آمد. او با همه نشست و برخاست داشت. برخی او را از معاشرت با افراد هیپی و بیتل نهی می کردند، ولی شهید دانش معتقد بود تا مرز حلال و حرام، باید با همه رابطه داشت و بر همه، اسلام واقعی را عرضه کرد. اطلاعات و آگاهی او بسیار خوب و متناسب با روز بود، زیرا زبان عربی و انگلیسی را می دانست و با استفاده از علوم و دانش روز، به نشر تعالیم اسلامی همت داشت.»

ترجمه و نویسندگی

شهید سیدمحمدکاظم دانش جزء هیأت هفت نفره تحریریه مکتب اسلام و مسئول پاسخ به سوالات این مجله بود. او همچون استاد مطهری، برای آگاهی نوجوانان و جوانان به نگارش داستان زندگی اصحاب پیامبر پرداخت. این داستانها، پس از چاپ در مکتب اسلام، با عنوان «سیمای فداکاران» در دو جلد منتشر شد و در سالهای پیش، کتاب سال شناخته شد. گرچه او می توانست فقط مقالات فلسفی، دیالکتیک و متافیزیک بنویسد، ولی ترجیح داد مطالب همه فهم و خواص پسند، بنگارد و از این راه خدمت بزرگی به اسلام کند.

خدمات پس از انقلاب

شهید دانش، پس از انقلاب مقیم شهر شوش شد و سرپرست کمیته انقلاب اسلامی گردید. او بنیانگذار سپاه پاسداران و کمیته امداد امام خمینی نیز بود.

او در شکستن اعتصابهای پس از انقلاب که به تحریک ضد انقلابیون انجام می گرفت، نقش بسیار فعالی داشت.

منطقه مرزی شوش، با تفاوتهای قومی و گروهی ساکنان آن و تعصبهای جاهلانه به جای مانده از روزگار سیاه جهل و استبداد، وجود شخصی همچون او را می طلبید تا بتواند همگان را به دور هم گردآورده، منطقه را با نقش محوری خود سامان دهد، از این رو ایشان، از سوی امام خمینی (قدس سره) به امامت جمعه شوش برگزیده شد.

شهید دانش در جمع آوری اسلحه های موجود در دست مردم که در زمان انقلاب و هنگام تسخیر مراکز نظامی به دست آمده بود، نقش بسزایی داشت. همچنین او به میان شیوخ منطقه می رفت و اسلحه هایی را که صدام به آنها برای جنگ با نظام نوپای جمهوری اسلامی داده بود، می گرفت و در اختیار نیروهای مدافع انقلاب قرار می داد. در جریان بازدید از مناطق جنوب، وی از شیوخ تعهد می گرفت علیه نظام اسلامی، اقدامی نکنند و منطقه را به آشوب نکشانند. او در یکی از روزها که برای سرکشی به میان عشایر عرب رفته بود، با اینکه روزه بود، ولی از خوردن افطار امتناع کرد و حاضر نشد بر سر سفره شیخ عشیره بنشیند، مگر اینکه او اسلحه های صدام را به وی بدهد و تعهد کند منطقه در آرامش باشد.

«صدام» برای سرِ شهید دانش جایزه تعیین کرده بود و عوامل نفوذی عراق همواره مترصد ترور وی بودند. از این رو در یکی از بازدیدهای شهید از پاسگاه مرزی، آن پاسگاه توسط نیروهای عراقی گلوله باران شد.

همسر شهید می گوید: «به یاد دارم در بازگشت از یکی از مناطق، شهید به همراه خود دسته های کلاشینکوف را که هنوز سفید بود و حتی رنگ نشده بود همچون بسته های هیزم به منزل آورد. چند گونی فشنگ نیز در میان این محموله بود.»

شهید محمدکاظم دانش نماینده مجلس اندیمشک و شوش

حجت الاسلام دانش نماینده شوش و اندیمشک در حال سخنرانی – میدان  ایستگاه راه آهن اندیمشک

نمایندگی مجلس شورای اسلامی

شهید دانش در اردیبهشت 1359  به خاطر درایت سیاسی و خدمات تحسین برانگیز خود، از سوی مردم شوش و اندیمشک به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد. شهید دانش همزمان با نمایندگی مجلس شورای اسلامی، در ستاد جبهه و جنگ خدمت می کرد و هر پانزده روز، یک بار به جبهه می رفت و در بازگشت، به حضور شهید مصطفی چمران و دیگر فرماندهان جنگ می رسید و اوضاع را گزارش می کرد. وی عضو کمیسیون مسکن مجلس بود و در خدمات رسانی به جنگ زدگان بسیار تلاش می کرد.

شهادت

شهید سیدمحمدکاظم دانش دزفولی نماینده مردم اندیمشک و شوش در مجلس شورای اسلامی سرانجام در شامگاه هفتم تیر، به همراه 72 تن از مسئولین جمهوری اسلامی ایران از جمله شهید مظلوم آیت الله دکتر سیدمحمدحسین بهشتی رئیس دیوانعالی کشور و دیگر شهدای کربلای ایران در تاریخ 7 تیرماه 1360 در محل حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران به فیض شهادت نائل آمد.

شهید محمدکاظم دانش آیت الله قاضی دزفولی

آیت الله قاضی و حجت الاسلام دانش

شهید محمدکاظم دانش نماز جمعه شوش مجلس اندیمشک

حجت الاسلام دانش در حال قرائت بیانیه

منبع: وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *