سال حزبی در دزفول عبده درچین سقا عبدالحسین پناهی

سال حزبی در دزفول به روایت اسناد

و شهادت عبده دُرچین معروف به عبده سقا و عبدالحسین پناهی

 

وقایع و اتفاقات (ملی شدن صنعت نفت، تشكیل حزب زحمتكشان و نزاع های داخلی دزفول) سال های 1330 تا 1332 دزفول در نزد مردم این شهر به «سال حزبی» معروف است. در سال حزبی، نزاع سنتی حیدری و نعمتی در دزفول به شكل دیگری نمود پیدا كرد و آن تبدیل شهر به دو منطقه بود. یك منطقه، محل و مأوای خوانین (صحرابدر مشرقی) و منطقه دیگر ساكنین محلات ساحل رودخانه بود. این دو قشر در دو دستگی از نوع جدید سیاسی زمان در مقابل هم قرار گرفتند و در اوج جریان ملی شدن صنعت نفت به جنگ و ستیز روزانه، دستبردها و ترورهای شبانه پرداخته با ایجاد راه بندان ها، تظاهرات و سر دادن شعارها و اهتمام به جنگ و خونریزی، محیطی ناامن به وجود آورده بودند كه تا چند سال بعد از كودتای 28 مرداد 1332 نیز ادامه داشت.

 

سال حزبی در دزفول اولین شهید قبل انقلاب استان خوزستان عبده سقا درچین دزفول عبدالحسین پناهی

نشست سران دزفول با آیت الله کاشانی

در این مقاله سعی شده وقایع و حوادث سال حزبی بر اساس اسناد موجود مورد بررسی قرار گیرد.

بعد از جنگ جهانی دوم با ایجاد فضای باز سیاسی، دكتر بقایی(1) به همراه چند نفر دیگر «حزب زحمتكشان مردم ایران» را در سال 1328 در زمان نمایندگی دوره پانزدهم مجلس شورای ملی تأسیس كردند. دكتر سید موسی گوشه گیر(2) در زمان تحصیل در تهران با دكتر بقایی رهبر حزب زحمتكشان ایران آشنا شد و این آشنایی موجب شد كه در سال 1330 شعبه ای از آن حزب توسط دكتر گوشه گیر و غلامحسین شاه بزاز(3) در دزفول تأسیس گردد. اعضای شورای مركزی این شعبه از حزب، عبارت بودند از: نعمت الله كامران، غلامحسین عباسی، عبدالحمید غیاثی، محمدحسن بهروز، اللهیار طالبی و حسین جراح. این افراد حزب زحمتكشان را به منظور حمایت و خط دهی مبارزه مردم دزفول برای ملی شدن صنعت نفت تشكیل دادند.(4)

حزب زحمتكشان به رهبری دكتر مظفر بقایی بیشترین هوادار را در دزفول و كرمان داشت.(5) در واقع این اولین حركت جدّی و تشكیلاتی با اهداف سیاسی و اجتماعی بود كه در شهر كوچكی چون دزفول به مدد مردی روشنفكر و تحصیل كرده صورت گرفت. دكتر گوشه گیر با نظام ارباب رعیتی در دزفول – در چارچوب فعالیتهای حزب زحمتكشان این شهر – به مبارزه پرداخت كه در اثر این فعالیتها، درگیریهایی بین طرفداران حزب كه اكثریت مردم دزفول را تشكیل می دادند از یك سو و خوانین و طرفداران آنها كه اقلیتی صاحب نفوذ بودند از سوی دیگر، رخ داد. لیدر حزب زحمتكشان دزفول از وضع زندگی فقیرانه قشر ضعیف جامعه آگاه بود و با همین آگاهی شروع به مبارزه ای بی امان با پشتوانه عظیم مردمی نمود.(6)

سال حزبی در دزفول اولین شهید قبل انقلاب استان خوزستان عبده سقا درچین دزفول عبدالحسین پناهی

 

صفحاتی از روزنامه اطلاعات سال ۱۳۳۰

در سال حزبی هواداران حزب در هر محله، قسمت نسبتاً مرتفع از یك دیوار را انتخاب كرده و به صورت سطحی مستطیل تابلو كرده با گچ صاف و سفید می كردند و شعارهای ضد امپریالیستی به خط درشت و خوانا می نوشتند. اغلب این شعارها به این صورت بود كه دو مچ دست در طرفین راست و چپ و زنجیر پاره شده در وسط این دو مچ رسم می شد كه بیانگر پاره شدن زنجیر استعمار بود.

ارگان رسمی حزب زحمتكشان روزنامه شاهد بود. این روزنامه كه در آن دوران افشاگری ها كرده و سخنان تند و نیش دار به دولتمردان خود فروخته و دربار پهلوی می نوشت، طرفداران و خوانندگان زیادی در دزفول داشت، به طوری كه بیشتر اوقات نایاب شده و از 2 ریال به 50 ریال خرید و فروش می شد.(7)

البته حزب زحمتكشان دزفول نیز در این زمینه فعال بود و نشریه «فرید دزفول» (8) را با سردبیری دكتر موسی گوشه گیر منتشر می كرد كه بیش از 30 شماره از این نشریه منتشر گردید.(9) در مقابل نشریه «ركن ایران» به سردبیری عبدالمحمد ركنی غفوری از خوانین طرفداری می كرد.

در دوره كوتاه زمامداری دكتر مصدق(11 اردیبهشت 1330 تا 28 مرداد 1332) دزفول نیز از جمله شهرهایی بود كه مردم آن با بلوغ سیاسی خود به یاری دكتر مصدق شتافته و كاركنان دولت و اصناف و سایر اقشار با كمك به دولت، آمادگی خود را برای اجرای منویات دولت دكتر مصدق اعلام كردند.(10)

با تشكیل حزب زحمتكشان شهر دزفول از نظر سیاسی به دو منطقه تقسیم شد. یك قسمت ساكنان محلات ساحل شرقی رودخانه از شمال تا جنوب شامل رودبند، سیاه پوشان، كرناسیان، كتكتان و محلات قلعه و صحرابدر مغربی را زحمتكشان هوادار بقایی و جبهه ملی تشكیل می دادند و محلات صحرابدر مشرقی، تحت نفوذ خوانین، طرفدار شاه و دربار بودند. در سالهای اوج ملی شدن صنعت نفت، محلات شهر در جنگ و ستیز روزانه و دستبردهای شبانه با ایجاد راه بندان و راه انداختن تظاهرات و سر دادن شعارها و به راه انداختن جنگ و خونریزی، محیطی ناامن در شهر به وجود آورده بودند.(11)

در این درگیریها دو اصطلاح نیز برای دو طرف باب شده بود. زحمتكشان را می گفتند «بق» (یعنی طرفداران بقایی) كه البته این كلمه توهین آمیز بود و حالت تحقیر داشت چرا كه در لهجه محلی به قورباغه «بق» می گویند و برای طرفداران خوانین اصطلاح «حِط» را به كار می بردند كه به معنی یاوه گویی و بلوف زدن است.(12)

در رأس خانواده های مالك و خوانین، خانواده قطب قرار داشتند كه از نفوذ و قدرت محلی زیادی برخوردار بودند. این خانواده بر مقامات كشوری و انتظامی شهر نفوذ داشته و قدرت سیاسی بالایی در محل داشتند. خان دیگر دزفول كه در محله قلعه ساكن بود، عنایت الله خان طهماسبی بود. بعد از این دو خانواده از خاندان های ملاك و سرشناس دزفول كه در تاریخ و تحولات گذشته این شهر از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقش داشتند، می توان به خاندان مستوفی و آصف اشاره كرد. این خانواده ها تا پیروزی انقلاب در مسند قدرت بودند و خود و فرزندان آنها به عنوان شورای شهر، شهردار و نماینده مجلس شورای ملی، شهر را در اختیار خود داشتند.(13)

منطقه دزفول به جهت دارا بودن آب فراوان و خاك حاصلخیز یكی از مراكز مهم كشاورزی كشور محسوب شده و به همین جهت با زمین و زمینداری و بالتبع با نظام ارباب رعیتی سروكار داشت. برخورداری از آب فراوان و خاك مناسب، دزفول را به سرزمین ثروتمندی تبدیل كرده بود اما اختلاف طبقاتی و استثمار مردم توسط خوانین باعث شده بود كه مردم اكثراً فقیر و بی چیز بوده و این خود بخود زمینه مناسبی برای پیوستن اكثریت مردم شهر به حزب زحمتكشان بود كه با شعارهای فریبنده و رنگین دكتر بقایی رهبر حزب و میتینگ های خیابانی موسی گوشه گیر لیدر شعبه دزفول توأم شده بود.(14)

به این ترتیب وقتی كه حزب كارش را در دزفول شروع كرد شرایط جوری شد كه از هدف اصلی خود باز ماند و به بیراهه رفت و تبدیل به یك مبارزه خونین شد كه یك عده افراد بی گناه كشته شدند.(15) و دست اراذل و اوباش و غارتگران در غارت مغازه ها باز شد.

در بررسی روحیات مردم دزفول آنچه مشخص است این است كه عموم مردم در آن زمان اهل پز و پرستیژ نبودند و مردمی بودند كه ساده زندگی می كردند اما سالها پز و پرستیژ خان ها و تحقیر مردم توسط خان ها آنها را آزار داده بود و این جریان و وجود خوانین به عنوان یك طبقه سرمایه دار و متفاوت و قدرتمند، مردم را روز به روز حساس تر كرده و اسباب آزار آنها را فراهم می آورد.

خوی بزرگ منشی مردم دزفول از یك طرف و ظلم و تعدی خوانین از طرف دیگر باعث شده بود كه مردم حوصله خوانین را نداشته و نتوانند آنها را تحمل كنند. از طرف دیگر حزب، اهداف سیاسی خودش را دنبال می كرد اما مردم منتظر بهانه ای بودند و آماده برای فرصتی مناسب؛ فرصت پیش آمده البته تضعیف خوانین بود.(16)

سال حزبی در دزفول اولین شهید قبل انقلاب استان خوزستان عبده سقا درچین دزفول عبدالحسین پناهی

نامه شکوائیه غلامعلی دُرچین پسر ارشد عبده سقا(متولد ۱۳۱۱) خطاب به شاه مملکت سنه ۱۳۳۰

دكتر بقایی در سال 1330 جهت تبلیغات حزبی به استان خوزستان سفر كرد. ابتدا در شهر اهواز سخنرانی كرد. سپس به شوشتر رفت. در آن شهر استقبال پرشوری از وی شد. اما در سخنرانی وی كه بوی تفرقه بین اهالی شهر از آن استشمام می شد، مردم بهت زده شدند كه این شخص در شرایط كنونی كشور به جای اینكه از اتحاد و اتفاق سخن بگوید، تفرقه افكنی می كند. در وسط سخنرانی وی مرحوم حاج محمدعلی نمكی از تجار شوشتر، سخنان دكتر بقایی را قطع كرد و گفت: از جنابعالی ممنونیم كه ما را از خودمان بهتر می شناسی ما تصور می كردیم كه جامعه یكدست شوشتری و ایرانی هستیم و به وطن خود علاقه مند، اما اكنون از شما می شنویم كه در میان ما كسانی هستند كه نوكر و مزدور انگلیس اند پس لطف كن و اینها را به ما نشان بده. دكتر ساكت ماند. سپس نمكی ادامه داد و گفت: راه دزفول از این طرف است. دكتر بقایی هیچی نگفت و به طرف دزفول براه افتاد. در دزفول استقبال خوبی از وی شد و تعداد زیادی از مردم تا شهرك «سیاه منصور» به پیشواز او رفتند. در بین استقبال كنندگان مسئولین دولتی و سرشناسان شهر از جمله سید كاظم قطب(17) از خوانین و حسین عماد شهردار نیز حضور داشتند. دكتر بقایی به محض ورود به شهر به محل حزب واقع در میدان حاج مرادی رفت و در آنجا همان مطالبی را كه در شوشتر گفته بود، بیان كرد.

اما در این جا نه تنها كسی صحبت های او را قطع نكرد و اعتراض ننمود بلكه با كف زدن وی را تشویق كردند. تفاوت این دو شهر در برابر سخنان دكتر بقایی در چه بود؟ با كمی تعمق می توان پی برد كه مردم طبقات مختلف شوشتر حدود همدیگر را می شناختند اما در دزفول از سالها قبل قدرت محلی و نفوذ اجتماعی منحصراً در دست سیدكاظم قطب بود و سرشناسان و معتبرین دزفول انواع تحقیرها و بی اعتنایی ها را تحمل می كردند در حالی كه منشأ همه آنها را سیدكاظم قطب می دانستند. همین امر باعث گرایش بیشتر مردم به حزب زحمتكشان شده بود.(18)

حاج رجب زهری فر(19) از فعالان حزب زحمتكشان دزفول در این مورد می گوید: مرحوم دكتر بقایی وقتی از شوشتر وارد دزفول شد، مردم تا شهرك سیاه منصور در چند كیلومتری شهر به پیشواز او رفتند. مسئولین دولتی و سرشناسان شهر نیز جزء استقبال كنندگان بودند. وی بعد از ورود به شهر به دفتر حزب در میدان حاج مرادی رفت و بر علیه انگلیس و نوكران وی در ایران سخنرانی كرد. مردم وقتی كه دیدند یك كسی آمده و علیه انگلیس و نوكرهای آنها سخن می گوید و حقایق را بیان می كند، استقبال بی نظیری نسبت به حزب كردند. اما آن عده از متنفذین محلی كه منافعشان شدیداً به خطر افتاده بود به نخست وزیر تلگراف زدند كه توده ای ها دور بقایی را گرفته و او را اغفال كرده اند.(20 )

گزارش های مختلف از طرف وزارت جنگ، استانداری و شهربانی حكایت از درگیری های حزب زحمتكشان و خوانین در دزفول دارد. اما بررسی این گزارشها بیانگر طرفداری تشكیلاتی كشوری و لشكری از یكی از طرفین درگیری بود كه این جریان خود به خود عامل تنش و خشونت و كشته و زخمی شدن اهالی شهر شد.

به طور مثال سرهنگ شهروز فرماندار نظامی و فرمانده پادگان، طرفدار حزب زحمتكشان و رئیس شهربانی و رئیس دادگاه، طرفدار خوانین بودند.

بر اساس اسناد موجود در وقایع سال حزبی دزفول هر دو طرف اوضاع آشفته را به همدیگر نسبت داده اند. در صورتی كه افرادی فرصت طلب همیشه منتظر چنین جریانی بوده و مسلم است كه كینه و بغض های شخصی را در این زمان خالی نموده و غارتگران و دزدان نیز به غارتگری می پرداختند. پس در واقع جریان به نفع هیچ كدام از گروه های متخاصم نیست و هر دو گروه با اعمال و رفتار خود زمینه را برای اشرار و مفسدان هموار نموده بودند. اما آنچه مسلم است و اسناد به خوبی گواه آن است اینكه خوانین بر مردم شهر حكومت كرده و در اثر این اقتدار به همه ادارات نفوذ می كردند و از ظلم و جور به مردم كوتاهی نمی كردند.

حزب زحمتكشان در مركز اهداف سیاسی تری را دنبال می كرد اما مردم دزفول منتظر بهانه ای بودند كه خوانین را تضعیف كنند و این نیاز را در شعارهای حزب زحمتكشان جسته به این طریق با عنوان این حزب با خوانین درگیر شدند.(21)

در مقابل حزب زحمتكشان، خوانین ابتدا به عنوان «هواداران وطن» گروهی تشكیل دادند كه طرفدار دربار بودند و علیه مردم فعالیت می كردند. این وضع ادامه داشت تا زمانی كه بین سران نهضت ملی اختلاف افتاد و خوانین در مقابل حزب زحمتكشان، جمعیت طرفدار جبهه ملی را تشكیل داده و از حسین مكی نماینده آبادان در مجلس شورای ملی جهت سخنرانی در دزفول دعوت نمودند.(22) حتی جمعی از آنها نزد آیت الله كاشانی رفته و خواهان حمایت آن بزرگوار شدند.(23)

یكی از درگیریهای مهم بین حزب زحمتكشان و طرفداران جبهه ملی در دزفول در بعد از ظهر روز چهارشنبه 23 بهمن 1330 اتفاق افتاد. در این روز هوادارن «جبهه ملی» و «حزب زحمتكشان» كه دست به تظاهرات زده بودند،‌ درگیر شده و فرماندار از پادگان تقاضای اعزام یك گروهان جهت كمك به شهربانی می نماید. سرانجام مأموران شهربانی دخالت كرده، چون مردم به یكی از افسران شهربانی فحاشی نمودند، افسر مذكور تحریك شده و با اسلحه كمری خود به طرف مردم تیراندازی كرد كه در نتیجه این اقدام دو نفر به نام های عبدالحسین پناهی و عبده دُرچین معروف به عبده سقاء(24) كشته و یك نفر زخمی شد.(25)

بر طبق گزارش دبستان پهلوی دزفول ظهر پنج شنبه مورخ 24/11/1330 عده ای از آموزگاران و دانش آموزان آن دبستان هنگام خروج از مدرسه مورد هجوم عده ای اوباش و چاقوكش قرار گرفتند. این عده كه در حدود 200 نفر بودند به این مدرسه و مدرسه دخترانه ایراندخت حمله كرده و تعدادی را مجروح نمودند. متعاقب این حادثه دكتر محمود حسابی وزیر فرهنگ وقت طی نامه ای به نخست وزیر درخواست رسیدگی به این وضع را نمود.(26)

سال حزبی در دزفول اولین شهید قبل انقلاب استان خوزستان عبده سقا درچین دزفول عبدالحسین پناهی

صفحاتی از روزنامه اطلاعات سال ۱۳۳۰

بر اساس گزارش مورخ 12/1/1331 شهربانی اهواز، حدود 200 نفر از اعضای حزب زحمتكشان دزفول در مقابل ساختمان استانداری اهواز تجمع كرده و اقدام به برپایی تظاهرات و ایراد سخنرانی هایی مبنی بر عدم امنیت در دزفول بر اثر حمله خوانین نمودند. یكی از سخنرانان این برنامه دكتر فرخی كرمانی از اعضای حزب زحمتكشان دزفول بود. وی پس از مذاكره با استاندار متقاعد نشده، به میان جمعیت آمده و از آنها خواست كه به منظور پشتیبانی از دولت مصدق به تحصن و اعتصاب خود ادامه دهند.(27)

سال حزبی در دزفول اولین شهید قبل انقلاب استان خوزستان عبده سقا درچین دزفول عبدالحسین پناهی

همچنین اصناف دزفول در اعتراض به اقدامات خوانین در اداره پست و تلگراف تحصن كرده و در تلگرافی از دكتر مصدق و آیت الله كاشانی درخواست نمودند كه از ادامه هرج و مرج و درگیری در دزفول جلوگیری شود. در پی این اقدام آیت الله سید مجدالدین قاضی و آیت الله محمدعلی بیگدلی(28) از روحانیون سرشناس دزفول به نمایندگی از متحصنین و عموم اهالی دزفول طی تلگرافی به آیت الله كاشانی و دكتر مصدق تقاضای تسریع در اعزام بازرس صالح و با كفایت برای رسیدگی به شكایات مردم نمودند.(29) فرزند آیت الله كاشانی نیز در پاسخ به این درخواست، متحصنین را به آرامش و حفظ نظم فراخوانده و قول مساعد جهت ایجاد هماهنگی برای حل مشكل اهالی دادند.(30)

آیت الله كاشانی دو نامه خطاب به اهالی دزفول یكی به دكتر سید موسی گوشه گیر(31) و دیگری به سیدكاظم قطب(32) نوشت. محتوای دو نامه حكایت از تلاش آن بزرگوار برای تعقیب مفسده جویان و اخلال گران در نظم شهر و تأكید فراوان بر اتحاد و اتفاق و برادری و حمایت و كمك به دولت دكتر مصدق در شرایط آن زمان كه استعمار انگلیس دستش از غارت منابع نفتی كشور كوتاه شده و تصمیم گرفته بود كه ملت ایران را از طریق محاصره اقتصادی از پا در آورد داشت.(33)

حزب زحمتكشان دزفول در راستای فعالیت حزبی خود، پیشبرد اهداف حزب را در این می دید كه مردم نواحی مختلف شهر به یك جبهه درآیند و رو در روی خوانین قرار گیرند. این بود كه در نشستی كه در یكی از تفریحگاههای شمال شهر(علی كله) با حضور سران دو محله بزرگ قلعه و سیاه پوشان كه با هم رقابت و درگیری داشتند، پس از صلح و سلمی كه بین آنها ایجاد گردید، قرار گذاشتند هر سال هنگام عزاداری سیدالشهداء در روز تاسوعا دسته های عزاداری ساكنین اولیه شهر یعنی قلعه به محله میهمان(سیاهپوشان) بروند و از ناحیه كرناسیان و ساكیان و سرمیدان به منزل خود برگردند و میهمانداران با ذبح گوسفند و شربت از میهمانان پذیرایی نمایند و در بعد از ظهر روز عاشورا دسته های عزاداری شمال شهر به قصد بازدید بعد از پیمودن خیابان اصلی(امام خمینی فعلی) از كنار میدان مثلث تا نزدیك پل قدیم راه افتاده و از كوچه احمد كور به قلعه رفته و از آنجا به خراطان و سر میدان و ساكیان و كرناسیان طی راه كنند. لازم به ذكر است كه این رسم از آن زمان تاكنون پابرجاست.(34)

سرهنگ دولتشاهی معاون شهربانی اهواز در نامه ای به استاندار استان ششم(خوزستان) به جریان درگیریها در دزفول پرداخته و با اشاره به وقایع سال حزبی دزفول می نویسد: «با نزدیك شدن انتخابات مجلس شورای ملی و تبلیغات برای كاندیدای مورد نظر هر طرف، در گیریها شدیدتر شده و خوانین از جمله سیدكاظم قطب، عنایت الله طهماسبی، جعفرخان سهرابی و هواداران آنها برای نمایندگی فرهودی تلاش می كنند چرا كه فرهودی شخص مناسبی برای پیشبرد اهداف خوانین بود از طرف دیگر حزب زحمتكشان كه جمعی از كسبه بازار هم جزء آنها هستند با تبلیغ برای انتخاب دكتر گوشه گیر قصد دارند برای سركوبی خوانین كه عمری بر آنها آقایی داشته اند، اقدام كنند.»

وی در قسمت انتهایی این نامه پیشنهاد می كند كه برای بازگرداندن نظم و امنیت به شهر وجود یك فرماندار مقتدر كه تمام قوای نظامی و انتظامی از جمله ارتش، شهربانی و ژاندارمری را تحت تسلط كامل خود داشته باشد، ضروری به نظر می رسد.(35 )

گزارش های شهربانی حكایت از درگیری های میان هواداران خوانین و حزب زحمتكشان دارد. از جمله این گزارش ها می توان به حمله به خودرو دكتر گوشه گیر هنگامی كه از اهواز به دزفول می آمد، اشاره كرد. ظاهراً این افراد هواداران خوانین بودند كه قصد داشتند لیدر حزب زحمتكشان دزفول را به قتل برسانند.(36)

در گزارش دیگری آمده كه جمعیت كثیری از افراد حزب زحمتكشان از درب و پشت بام منزل یكی از خوانین سرشناس دزفول (مرتضی خان رشیدیان) به منزل وی رفته و پس از تخریب و تاراج اثاثیه منزل، صاحب خانه را شدیداً مجروح كردند.(37 )

اوج درگیری های سال حزبی در دزفول روز 27 فروردین بود كه «روز آزادی» نام گرفت. در این روز از طرف ملاكین، خوانین و طرفدارانشان در محله های صحرابدر مشرقی و مغربی و محله مسجد، عده ای به طرف میدان مثلث به راه می افتند تا میتینگ برپا كنند. افراد حزب نیز كه بر روی پشت بامها سنگر گرفته و آماده شدند كه در صورت درگیری از خود دفاع كنند، ناگهان از بالای پشت بام ها شروع به پرتاب سنگ كردند. هوادارن خوانین نیز شروع به عقب نشینی كرده و به دنبال آن حزبی ها به تعقیب افراد خوانین پرداختند.

در این موقع تفنگداران خوانین ترسیده و به طرف جمعیت شلیك كرده و یك نفر را كشتند. حزبی ها نیز در پاسخ به این اقدام یكی از هواداران خوانین را به طرز فجیعی به قتل رساندند. سپس نیروهای نظامی و انتظامی وارد عمل شده و 49 نفر از اعضاء و هواداران هر دو طرف را دستگیر كردند.

سال حزبی در دزفول اولین شهید قبل انقلاب استان خوزستان عبده سقا درچین دزفول عبدالحسین پناهی

نشریه فرید دزفول

در این حادثه 49 نفر از جمله غلامحسین مستوفی از خوانین كه بعد از كودتا رئیس انجمن شهر شد و سیدعلی كمالی دزفولی به عنوان محرّك و مباشر جرم متهم شناخته شدند. برای افراد شاخص و عوامل درگیری پرونده تشكیل شد. برای هفت نفر از اعضاء هیأت رئیسه حزب زحمتكشان و برگزاركنندگان میتینگ هواداران خوانین یعنی سیدعلی كمالی و غلامحسین مستوفی و چند نفر دیگر از افراد حزب زحمتكشان از جمله دكتر موسی گوشه گیر تقاضای اعدام شد و برای عده ای دیگر كه جرم كمتری داشتند و در منازعات شركت كرده بودند، سه سال زندانی در نظر گرفته شد اما این احكام اجرا نشد و كسی اعدام نگردید. برای غلامحسین شاه بزاز و سیدعلی كمالی شش ماه زندانی در نظر گرفته شد و بقیه افراد نیز تبرئه گردیدند.(38)

بعد از چهلم كشته شدگان این واقعه مردم دزفول طوماری با بیش از 800 امضاء نوشته و آزادی دكتر گوشه گیر و سایر زندانیان، تعقیب و مجازات فوری مسببین كشتار روز 27 فروردین، رفع مزاحمت از مردم بی گناه و تعویض رئیس دادگاه(كه با اقدامات خود سبب بر هم زدن نظم شهر و اخلال در آرامش شده بود) را خواستار شدند. در پایان این طومار آمده در صورتی كه به این درخواست ها ترتیب اثر داده نشود، از طریق اعتصاب عمومی مظلومیت خود را به ملت ایران و تمام جهانیان اعلام خواهیم نمود.(39)

علاوه بر دو قدرت متخاصم در دزفول (زحمتكشان و خوانین) در همان دوران ملی شدن صنعت نفت، احزاب سیاسی دیگری نیز پا گرفتند كه از جمله این احزاب، «سومكا»(40) و «پان ایرانیسم» بودند اما این احزاب به دلیل مذهبی بودن مردم شهر، طرفداران چندانی پیدا نكردند.(41)

پس از جریان كودتا زمانی كه شاه بر اوضاع مسلط شد، خوانین، فئودال ها، مالكین و به طور كلی آغاوات(42) دزفول ظاهراً پیروز شدند و نظام ارباب رعیتی خود را ادامه داده و نمایندگان فرمایشی این خانواده ها به نام وكلای مردم دزفول به مجلس شورای ملی راه یافتند كه دو نفر از آنها كریم خان طهماسبی فرزند عنایت الله خان و كریم خان آصف بودند. شخص اخیر تا پیروزی انقلاب اسلامی نماینده مردم دزفول بود.(43)

نتیجه گیری

 در سال حزبی تعداد زیادی از مردم به علت عدم وجود امنیت از شهر و دیار خود به شهرهای دیگر مهاجرت كردند. در آن سال عدم اتحاد و انسجام مردم و درگیریهای بین جناح های مخالف باعث ایجاد هرج و مرج و زمینه مناسب جهت اراذل و اوباش و غارتگران اموال مغازه ها و منازل و اصناف و مردم و مهمتر از آن انتقام كشی از همدیگر را به وجود آورد. چرا كه بر اساس اسناد موجود در این سال هر كسی كینه ای از دیگری داشت در صدد انتقام بر می آمد و اغراض شخصی و تصفیه حساب هایی كه از سالها پیش مانده بود، فرصت مناسبی برای بروز و ظهور پیدا كرد.

در آن سال نهرها لایروبی نشد و بلااستفاده ماند و در نتیجه كشاورزی رونق خود را از دست داد و به عمران و آبادی شهر نیز لطمات شدیدی وارد شد. به طوری كه تا 20 سال بعد آثار خرابی ها وجود داشت.

آنچه مسلم است جریان های حیدری- نعمتی، حزبی و خطی و …، و همه دو دستگی هایی بودند كه شهر دزفول را در ادوار مختلف تاریخی به دو نیمه تقسیم كرده و پیوسته مردم را به جان هم انداخته اند. همیشه یك بهانه لازم بود تا شهر به دو دسته تقسیم شود. گاه مسائل فكری، گاه اعتقادی، گاه تجددطلبی، گاهی فرقه گرایی مذهبی و گاه به بهانه سیاست، آزادی، احزاب و … آری هر روز استعمار باید مردم را به دلیلی مشغول كند و خود از آب گل آلود ماهی بگیرد. چنانكه در آن سال بعد از شكست دكتر مصدق در اثر كودتا، دوباره حكومت اختناق حاكم شد و استعمار انگلستان به سلطه خود در ایران و چپاول منابع نفتی ادامه داد.

به طور كلی می توان گفت جنگ حزب بیشتر جنگ عقیده و نزاع بین اشرافیت و مردم، نبرد پا برهنگی و استكبار، نبرد علم بدون پول و ثروت جاهلانه بود كه اگر با ژرف اندیشی و منصفانه به این جریان بنگریم، هیچ كس را نباید مقصر دانست چرا كه هر كس بسته به نوع تربیت و خانواده خویش، نوعی تفكر را دنبال می كرد كه این تفكرها منجر به جریان حزب شد.

در پایان ذكر این نكته ضروری به نظر می رسد كه وحدت و همدلی مردم در تغییرات اساسی و بنیادی و تعیین سرنوشت توسط خودشان حرف اول را می زند اما دو دستگی، نفاق، تفرقه، بخل و كینه و دشمنی در ازمنه مختلف، ملت را عقب نگهداشته است.

شال حزبی در دزفول اولین شهید قبل انقلاب استان خوزستان عبده سقا درچین دزفول سید محمدکاظم مجاب

حجت الاسلام سیدکاظم مجاب(سخنران مراسم تشییع و به خاکسپاری شهید عبده درچین”سقا”)

در قبرستان امامزاده رودبند بر سر مزار محل فعلی حسینیه ثارالله دزفول ۱۳۳/۱۱/۲۴

**********************************************************************************************************

پی نوشت‌ها:

1- دكتر مظفر بقایی كرمانی (1366-1290) یكی از بحث انگیزترین شخصیت های سیاسی تاریخ معاصر ایران است. با رواج فعالیت احزاب سیاسی در فضای پس از شهریور 1320، مظفر بقایی راه پیشرفت خود را در فعالیت های حزبی یافت و ابتدا به عضویت حزب اتحاد ملی و مدتی بعد به عضویت حزب كار درآمد، سپس عضو حزب دمكرات ایران شد و در آنجا به سرعت رشد كرد و به عنوان كاندیدای این حزب از كرمان به مجلس پانزدهم راه یافت. در دوره دكتر مصدق، بقایی خود را به عنوان یكی از چهره های اصلی نهضت ملی مطرح كرد. در اواخر اردیبهشت 1330، بقایی به كمك خلیل ملكی از رهبران حزب توده ایران «حزب زحمتكشان ایران» را تأسیس كرد و توانست در بین روشنفكران و كارگران نفوذ كند. این حزب نقش اصلی را در مقابله با نفوذ حزب توده به عهده گرفت. مقابله این دو حزب حوادث خشونت آمیزی آفرید كه در نهایت نهضت ملی ایران را تضعیف نمود و باعث شد بقایی با مصدق درگیر شود. این درگیری به جایی رسید كه در ماجرای كودتای 28 مرداد نیروهای دكتر مظفر بقایی از افرادی بودند كه به خانه مصدق حمله بردند. حتی آنان در عملیات كودتا نیز نقش فعال داشتند و به این دلیل مطبوعات پس از كودتا، بقایی را یكی از رهبران «قیام ملی» علیه دولت دكتر مصدق عنوان كردند.

2- سید موسی گوشه گیر فرزند اسدالله از خاندان جلیل القدر سادات گوشه بود كه در سال 1300 شمسی در دزفول متولد شد. تحصیلات خود را در دزفول، اهواز و مدرسه دارالفنون گذراند. در سال 1329 با درجه دكتری فارغ التحصیل و در دزفول به عنوان پزشك عمومی مشغول طبابت شد. در هنگام تحصیل با حزب توده همكاری داشت. در سال 1330 با دكتر مظفر بقایی آشنا شد. وی موسس حزب زحمتكشان شعبه دزفول و صاحب امتیاز نشریه «فرید» بود. دكتر گوشه گیر را بعدها «صیف البقایی» لقب دادند چرا كه غیر از تصدی شاخه دزفول، فرد موثری در حزب بود (روحانی مبارز آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی به روایت اسناد، ج2، تهران، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، مرداد 79، ص 647؛ رادفر، محمدرضا و عظیم محمودزاده، سال حزبی، دزفول در ملی شدن صنعت نفت، دزفول، افهام، 1381، ص 98.

3- غلامحسین شاه بزاز از شخصیت های با نفوذ حزب زحمتكشان دزفول و به عبارتی معاون این شعبه بود. وی تاجری بازاری و جوان بود كه از عزت و احترام زیادی در بین مردم دزفول برخوردار بود.

4- سال حزبی، ص 99؛ تصویر ش 1.

5- همان، ص 51.

6- همان، ص 110.

7- همان، ص 54.

8- تصویر ش 2.

9- غفاری، سیدغفار، یادگار من (تاریخ سیاسی اجتماعی دزفول)، دزفول، افهام، 1384، ص 150.

10- سال حزبی، ص 35؛ سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران، سند ش 1-359-10-290.

11- سال حزبی، ص 44.

12- همان، ص 61.

13- همان، ص 45.

14- همان، صص 85-84.

15- در این درگیریها 8 نفر كشته و تعدادی مجروح شدند. برخی از این افراد در درگیری با پلیس و برخی نیز توسط طرفداران طرفین درگیری و یا اراذل و اوباش كشته شدند.

16- سال حزبی، صص 88-86.

17- سید محمد كاظم قطب فرزند سید عبدالحسین قطب بعد از فوت پدر جانشین وی شد. زمینهای كشاورزی و مالكیت بخش وسیعی از زمین های پدرش به عهده وی سپرده شد. نفوذ سیاسی وی نزد رجال سیاسی و مالكان و مسئولین شهری از مهم ترین نشانه های شخصیتی وی بود.

پسر خان بود و امكانات تحصیل، وضع خوب زندگی، گردش ها و مسافرتهای خارج از كشور، آمد و شد با بزرگان و رجال سیاسی او را مردی فهمیده و زیرك و سیاسی بار آورده بود. وی خیلی از امور شهر را به واسطه ملاك بودن اداره می كرد و جزء طبقه حاكم محسوب می شد. (سال حزبی، ص 83).

18- یادگار من، صص 156-154.

19- رجبعلی زهری فر معروف به رجب شپل از افرادی بود كه در محلات مختلف بین مردم نفوذ داشته و به نفع حزب فعالیت می كرد. وی كه از اعضای فعال حزب بود در خیابان پهلوی (امام خمینی) خیاط خانه ای داشت و در مراسم مختلف مذهبی و ملی اعم از سوگواری ها و جشن ها با افراشتن پرچم و نصب شعار نوشته به درب مغازه خود و عرض خیابان فعالیت می كرد.

20- مصاحبه نگارنده با حاج رجب زهری فر، دزفول، 1385/1/9.

21- یادگار من، ص 150.

22- مصاحبه نگارنده با حاج رجب زهری فر.

23- تصویر ش3.

24- مرگ عبده سقاء با گلوله مأمور شهربانی ضرب المثل مشهوری را در دزفول رایج نمود. این ضرب المثل به فارسی به این مضمون بود كه « از آنها بخور كه عبده سقا خورد».

25- سند ش 1.

26- سند ش 2.

27- سند ش 3.

28- روحانیت دزفول به جز سید مجدالدین قاضی و شیخ محمدعلی بیگدلی كه از مردمی كه در آن زمان در برابر ظلم خوانین به صف حزب زحمتكشان درآمده بودند حمایت می كردند، بقیه چهره های مذهبی شهر در این جریان به عنوان یك جریان سیاسی وارد نشده و با عدم تمایل به دخالت در مسائل سیاسی هیچ عكس العملی از خود نشان ندادند.

29- سند ش 4.

30- سند ش 5.

31- سند ش 6.

32- سند ش 7.

33- م دهنوی، ‌مجموعه ای از مكتوبات، سخنرانی ها و پیام های آیت الله كاشانی از مهرماه 1330 تا قیام ملی سی ام تیر، ج 2، تهران، آشنا، 1361، صص 140و 136.

34- یادگار من،‌همان، ص 210.

35- سند ش 8.

36- سند ش 9.

37- سند ش 10.

38- سند ش 11.

39- سند ش 12.

40- از احزاب دیگری كه در آن زمان در دزفول فعالیت داشتند حزب سومكا (حزب سوسیالیست ملی كارگران ایران) بود كه عنایت الله خان طهماسبی شعبه ای از آن را در دزفول تأسیس كرد. او منزلی سه كوچه پایین تر از بانك ملی واقع در خیابان پهلوی [ امام خمینی ] اجاره كرد و آن را محل دفتر حزب نمود. (سال حزبی، ص 96).

41- سال حزبی، ص 62.

42- آغا به معنی خان است و جمع آن نیز آغاوات یعنی خوانین می باشد كه در دزفول در دوره حزب این اصطلاح زیاد به كار می رفت.

43- سال حزبی، ص 62

لازم به توضیح اینکه مزار شهید عبده دُرچین معروف به عبده سقا در حسینیه ثارالله دزفول قرار دارد.

 

منبع: وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *