قیصر امین پور

زندگینامه و آثار دکتر قیصر امین‌پور (۱۳۳۸- ۱۳۸۶)

 

🔹دکتر قیصر امین‌پور در دوم‌ اردیبهشت‌ ماه‌ ۱۳۳۸ در گُتوند بین شهرهای دزفول‌ و شوشتر به‌ دنیا آمد.

🔹دوران‌ کودکی‌ و تحصیلات‌ ابتدایی‌ را در زادگاهش‌ گذراند و برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ به‌ دزفول‌ رفت.

🔹امین‌پور در سال‌ ۱۳۵۷ دیپلم‌ تجربی‌ گرفت‌ و سپس‌ تحصیلات‌ دانشگاهی‌ خود را در رشته‌ دامپزشکی‌ در دانشگاه‌ تهران‌ آغاز کرد. وی‌ در سال‌ ۱۳۵۸ با انصراف‌ از رشته‌ دامپزشکی، به‌ جمع‌ دانشجویان‌ علوم‌ اجتماعی‌ پیوست.

🔹قیصر امین‌پور مجدداً در سال‌ ۱۳۶۳ تغییر رشته‌ داد و تحصیلات‌ خود را در رشته‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ دانشگاه‌ تهران‌ دنبال‌ کرد و در سال‌ ۱۳۶۶ به‌ دریافت‌ مدرک‌ کارشناسی‌ نائل‌ آمد. وی‌ در همان‌ سال‌ به‌ ادامه‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و در سال‌ ۱۳۶۹ مدرک‌ کارشناسی‌ ارشد زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ را کسب‌ کرد و در ادامه‌ این‌ راه‌ در بهمن‌ ماه‌ سال‌ ۱۳۷۶ با دریافت‌ مدرک‌ دکترای‌ زبان و ادبیات‌ فارسی‌ از دانشگاه‌ تهران‌ فارغ‌التحصیل‌ شد.

🔹قیصر  از زمره شاعرانی‌ بود‌ که‌ از همان‌ آغاز فعالیت‌های‌ حوزه‌ هنری‌ به‌ جمع‌ گروه‌ شعر آنجا پیوست‌ و همگام‌ با سایر شاعران‌ فعال‌ حوزه‌ هنری‌ در بسیاری‌ از شب‌های‌ شعر برگزار شده‌ در جبهه‌های‌ دفاع‌ مقدس‌ شرکت‌ کرد و در مناطق‌ مختلف‌ عملیاتی‌ به‌ شعرخوانی‌ پرداخت.

🔹وی‌ عضو شورای‌ شعر و ادبیات‌ حوزه‌ بود و در تشکیل‌ جلسات‌ شعرخوانی‌ و نقد و بررسی‌ شعر و تشویق‌ و ترغیب‌ شاعران‌ جوان‌ انقلاب‌ نقش‌ مؤ‌ثر و ارزنده‌ای‌ داشت. فعالیت‌های‌ امین‌پور در حوزه‌ اندیشه‌ و هنر تا اواخر سال‌ ۱۳۶۶ ادامه‌ یافت.

شاعر قیصر امین پور گتوند محمدحسین درچین

مقبره و یادمان دکتر قیصر امین پور – گتوند

💠کارنامه قیصر امین‌پور

* وی‌ سپس‌ به‌ جمع‌ نویسندگان‌ و شورای‌ سردبیری‌ مجله‌ سروش‌ نوجوان‌ پیوست‌.

* همچنین به‌ تدریس‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ در دانشگاه‌ اشتغال‌ داشت.

* وی‌ در آخرین‌ روزهای‌ سال‌ ۱۳۷۷ دچار سانحه‌ تصادف‌ در جاده‌ کناره‌ شمال‌ گردید و به‌ شدت‌ مجروح‌ شد. شدت‌ جراحات‌ وارده‌ به‌ او به‌ حدی‌ بود که‌ وی‌ به‌ دفعات‌ تحت‌ عمل‌های‌ مختلف‌ جراحی‌ قرار گرفته‌ و برای‌ ادامه‌ معالجات‌ برای‌ مدت‌ کوتاه‌ به‌ کشور انگلستان‌ اعزام‌ شد. وی‌ در سال‌ ۱۳۸۱ تحت‌ عمل‌ پیوند کلیه‌ قرار گرفت‌ و بهبودی‌ نسبی‌ یافت.

 * قیصر امین‌پور در سال‌ ۱۳۶۷ از مؤ‌سسه‌ گسترش‌ هنر، جایزه‌ ویژه‌ نیما یوشیج‌ را دریافت‌ کرد. همچنین در سال‌ ۱۳۷۸ از سوی‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از شاعران‌ برتر دفاع‌ مقدس‌ در دهه‌های‌ ۶۰ و ۷۰ برگزیده‌ شد.

سر انجام در ۸ آبان ماه ۱۳۸۶ این خبر منتشر شد:           قیصر امین‌پور درگذشت!

 مزار دکتر قیصر امین پور

سنگ مزار دکتر قیصر امین پور

💠 مجموعه آثار دکتر قیصر امین پور:

در کوچه آفتاب (۱۳۶۳)

تنفس صبح (۱۳۶۵)

منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان، ۱۳۶۵)

مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، ۱۳۶۸)

بی‌بال پریدن(نثر ادبی، ۱۳۷۰)

مجموعه شعر آینه‌های ناگهان (۱۳۷۲)

به قول پرستو (شعر نوجوان، ۱۳۷۵)

گزینه اشعار(۱۳۷۸، مروارید)

مجموعه شعر گل‌ها همه آفتابگردان‌اند(۱۳۸۰، مروارید)

دستور زبان عشق (مجموعه شعر ۱۳۸۶، مروارید)

طوفان در پرانتز (نثر ادبی)

💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پائیز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم

اگر خون دل بود ، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است ، آورده ایم

اگر داغ شرط است ، ما برده ایم

اگر دشنه دشمنان ، گردنیم

اگر خنجر دوستان ، گرده ایم

گواهی بخواهید ، اینک گواه

همین زخم هایی که نشمرده ایم !

دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده ایم

💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠

مقبره شاعر دکتر قیصر امین پور محمدحسین درچین

9 آبان 1403 – هفدهمین کنگره ملی شعر در کوچه آفتاب یادمان دکتر قیصر امین پور – گتوند

مرحوم دکتر قیصر امین پور بعد از بمباران های شدید دزفول که جنایات بعثی ها را به چشم خود دیده بود شعری برای جنگ سرود.

 «مي خواستم

    شعري براي جنگ بگويم

    ديدم نمي شود

    ديگر قلم زبان دلم نيست

    گفتم:

    بايد زمين گذاشت قلم ها را

    ديگر سلاح سرد سخن كارساز نيست

    بايد سلاح تيزتري برداشت

    بايد براي جنگ

    از لوله تفنگ بخوانم

    – با واژه فشنگ –

    مي خواستم

    شعري براي جنگ بگويم

    شعري براي شهر خودم- دزفول-

    ديدم كه لفظ ناخوش موشك را

    بايد به كار برد

    اما

    موشك

    زيبايي كلام مرا مي كاست

    گفتم كه بيت ناقص شعرم

    از خانه هاي شهر كه بهتر نيست

    بگذار شعر من هم

    چون خانه هاي خاكي مردم

    خرد و خراب باشد و خون آلود

    بايد كه شعر خاكي و خونين گفت

    بايد كه شعر خشم بگويم

    شعر فصيح فرياد

    – هر چند ناتمام –

    گفتم:

    در شهر ما

    ديوارها دوباره پر از عكس لاله هاست

    اينجا

    وضعيت خطر گذرا نيست

    آژير قرمز است كه مي نالد

    تنها ميان ساكت شب ها

    برخواب ناتمام جسدها

    خفاش هاي وحشي دشمن

    حتي زنور روزنه بيزارند

    بايد تمام پنجره ها را

    با پرده هاي كور بپوشانم

    اينجا

    ديوار هم

    ديگر پناه پشت كسي نيست

    كاين گور ديگري ست كه استاده است

    در انتظار شب…»

 اما

    اين شانه هاي گرد گرفته

    چه ساده و صبور

    وقت وقوع فاجعه مي لرزند

    اينان

    هر چند

    بشكسته زانوان و كمرهاشان

    استاده اند فاتح و نستوه

    – بي هيچ خان و مان-

    در گوششان كلام امام است

    – فتواي استقامت و ايثار-

    بر دوششان درفش قيام است

    اينجا

    گاهي سر بريده مردي را

    تنها

    بايد زبام دور بياريم

    تا در ميان گور بخوابانيم

    ياسنگ و خاك و آهن خونين را

    وقتي به چنگ و ناخن خود مي كنيم

    در زير خاك گل شده مي بينيم:

    زن روي چرخ كوچك خياطي

    خاموش مانده است

    اينجا سپور هر صبح

    خاكستر عزيز كسي را

    همراه مي برد …

اینجا برای ماندن

حتی هوا کم است

اینجا خبر همیشه فراوان است

اخبار بارهای گل و سنگ

بر قلبهای کوچک

در گورهای تنگ

اما

من از درون سینه خبر دارم

از خانه های خونین

از قصه ی عروسک خون آلود

از انفجار مغز سری کوچک

بر بالشی که مملو رویاهاست

– رویای کودکانه ی شیرین –

از آن شب سیاه

آن شب که در غبار

مردی به روی جوی خیابان

خم بود

با چشم های سرخ و هراسان

دنبال دست دیگر خود می گشت

باور کنید

من با دو چشم مات خودم دیدم

که کودکی ز ترس خطر  تند می دوید

اما سری نداشت

لختی دگر به روی زمین غلتید

و ساعتی دگر

مردی خمیده پشت و شتابان

سر را به ترک بند دوچرخه

سوی مزار کودک خود می برد

چیزی درون سینه ی او کم بود ….

اما

این شانه های گرد گرفته

چه ساده و صبور

وقت وقوع فاجعه می لرزند

اینان

هر چند

بشکسته زانوان و کمرهاشان

استاده اند فاتح و نستوه

– بی هیچ خان و مان –

در گوششان کلام امام است

– فتوای استقامت و ایثار –

بر دوششان درفش قیام است

باری

این حرفهای داغ دلم را

دیوار هم توان شنیدن نداشته است

آیا تو را توان شنیدن هست ؟

دیوار !

دیوار سرد سنگی سیار !

آیا رواست مرده بمانی

در بند آنکه زنده بمانی ؟

نه !

باید گلوی مادر خود را

از بانگ رود رود بسوزانیم

تا بانگ رود رود نخشکیده است

باید سلاح تیز تری برداشت

دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست…

مزار قیصر امین پور محمدحسین درچین چمدان آبی

محمدحسین درچین(مدیر سایت چمدان آبی) – گتوند – مزار دکتر قیصر امین پور

 

منبع: وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *