چهارم خرداد روز دزفول روز مقاومت و پایداری

چهارم خرداد، نماد مقاومت ایران

 

دزفول از شهرهایی است که نقش وسیعی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشته است. همچنین دزفول در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بارها مورد اصابت موشک‌های دشمن قرار گرفت و از خودگذشتگی‌های این مردم و همچنین اهداء کشته‌های فراوان این شهر خبرساز شد. ویرانی‌های ناشی از جنگ تحمیلی اکثراً در سال‌های بعد ترمیم شده است ولی هنوز آثاری از آن دوره برجای مانده است. مقاومت‌ مردم این شهر موجب شد تا دزفول در این دوره به شهر استقامت و پایتخت مقاومت ایران معروف گردد.   

به پاس مقاومت و پایداری مردم دزفول در طول هشت سال جنگ ایران و عراق، چهارم خرداد در تقویم ملی ایران از سال ۱۳۹۰ به عنوان روز مقاومت و پایداری، روز دزفول نام گذاری شده است.

 

اين دژ (دزفـــول) هــرگــز گشوده نخواهد شد

 

دزفــول نمادي از مقاومت مردم ايران مي شود و افتخاري براي هر كس كه از ولايت دم مي‌زند طوري كه آن جوان دزفــولي به خنده بگويد: «خمپاره كه زدند ناشكري كرديم، شد گلوله توپ. قدر توپ را ندانستيم، شد موشک سه متري، از سه متري هم به شش متر و از آن هم به نه متري و دوازده متري. برويم خدا را شكر كنيم تا پانزده و بيست متري نرسيده!» و راست مي گفت؛ دزفــول انواع بمباران ها را تجربه كرده بود و گاهي مردم به شوخي مي‌گفتند: اين بعثي‌ها عجب خري هستند موشک هاي دوازده متري را مي‌زنند در كوچه های سه‌ متري.

موشك به خانه هاي انتهاي يك كوچه اصابت كرده بود. كوچه باريك بود و بولدوزر نمي توانست برود زير آوار مانده ها را نجات بدهد.

پيرمردي فرياد زد: «خب خانه هاي ما را خراب كنيد تا كوچه باز بشود.»

دزفــول براي خودش شده بود خط مقدم جبهه. اصلاً جبهه شهري، خطرناك تر بود. نه دشمن را مي ديدي و نه مي‌توانستي او را نشانه بگيري. فقط مي توانستي شهرت را ول كني و بروي يا بماني و صبر كني! و مردم دزفـــول ماندند و حماسه آفريدند. در شهر ماندند و حكايت اين ماندن و استوار ماندن، در اين چند خط نگنجيد. در هيچ كتابي هم نمي گنجد، فقط وقتي به دروازه شهر رسيدي به چشم ديگري به اين مردم بنگر و وقتي از آن خارج شدي يقين بدان اگر روزي از روزها عده‌ای خواستند دروازه ايران را بگشايند به بركت اهل‌بيت عليهم‌السلام از اين دژ نخواهند گذشت.

به مردم شهر خبر رسيد كه خود را براي نبرد شهري آماده كنند. در همين زمان در خرمشهر نبرد كوچه به كوچه ادامه داشت و مدافعان با آخرين توان مانع از ورود دشمن به شهر شده بودند. احتمال مي‌رفت كه دشمن به دزفول و انديمشك هم برسد. مردم با وجود داغ سنگينی كه از شهداي موشكي (70 نفر شهيد و 300 نفر مجروح )”حمله موشکی به محله چولیان”ديده بودند و شهر يك پارچه عزادار بود، به اين فكر مي‌كردند كه تانك‌هاي دشمن ممكن است به خيابان ها و كوچه‌هاي شهر حمله كنند، به فكر ساختن كوكتل مولوتف و جنگ شهري و تن به تن افتادند و شهر را سنگربندي كردند و بصورت يك دژ و شهر جنگي و نظامي درآوردند و كل شهر را با مانع‌بندي آماده نبردي سنگين و سرنوشت‌ساز قرار دادند و از زير زمين‌هاي دزفـــول جهت اسكان زنان و فرزندان و سالخوردگان استفاده كردند و همگي بصورت مسلحانه به پيشواز دشمن در چهار راه دهلران كرخه حركت كردند تا جلوي پيشروي دشمن را بگيرند و دمار از روزگار دشمن دربياورند. 

 

منبع: وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *