دزفول، شهری با شهرتی جهانی
نام دزفول را کمتر کسی است که نشنیده باشد.
دزفول را مردان سیاست می شناسند و نقشش را در برقراری نظام و تغییر از نظام شاهنشاهی به نظام اسلامی می دانند.
دزفول را نه تنها مردان سیاست در ایران می شناسند بلکه در سطح جهان نامی است آشنا .
آنگاه که نام دزفول در سازمان های جهانی همانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان کشورهای غیر متعهد برده می شد مردان سیاست جهانی، او را شناختند.
دزفول را مردان نظامی می شناسند. سرداران و دلاور مردانی که در بحبوحه ی 8 سال دفاع مقدس یا در کنار این شهر آموزش دیدند و یا در شهر حضور می یافتند و صفا و صمیمیت مردم شهر را می دیدند و یا با دلیر مردانش در خطوط مقدم آشنا می شدند و یا شیرانِ در اسارتش را در اردوگاههای عراق می دیدند و یا با جانبازانش در نشستها آشنا می شدند.
در بین نظامیان عرب زبان این پسوند ” بلد الصواریخ ” بود که پس از نام درفول جا خوش کرده بود و دزفول را در جهان، خصوص جهان عرب ” بلد الصواریخ = شهر موشکها ” نامیدند چرا که موشکهای ساخت کشورهای ابر قدرت از دستان جیره خوران بعثی به طرف دزفول شلیک می شد موشکها در دل شب غرش کنان به طرف دزفول می آمدند. اصلا شب و روز را نمی شناختند، موشکها از سکوهایشان پرتاب می شدند و دقایقی بعد دزفول را شخم می زدند. موشکها می آمدند و بزرگ و کوچک و مرد و زن هم نمی شناختند آنها می آمدند همراه با 2000 کیلو تی ان تی، می آمدند تا رعب و ترس و دلهره و کشتار را با خود بیاورند ولی زهی خیال باطل ، چرا که مردم دزفول مردمی با صلابت همچون کوهند و طوفنده همچون موج دریا.
دزفول از آنجا ” الف دزفول ” نام گرفت که روزانه از طرف دشمن سهمیه موشک و توپ و بمب داشت و موقع تقسیم و توزیع سلاحهای مخرّب، دزفول همیشه اولین بود که سهمیه را دریافت می داشت.
هرگز یادمان نمی رود موشکها که می آمدند اگر به رسم مرخصی از جبهه، در شهر بودیم لحظاتی بعد بدنبال محل اصابت موشکها می رفتیم، پُرسان پُرسان محل اصابت را پیدا می کردیم و ناگاه خود را بر تلی از خاک می دیدیم و اگر شب بود کورمال کورمال بایستی بدنبال شهیدانمان می گشتیم. نورافکنهای بزرگ فرمانداری دزفول را می آوردند، سگهای امدادی و دست آموز پایگاه چهارم شکاری دزفول را می آورند، بلدوزرها و اطلس ها و جرثقیل های شهرداری نیز می آمدند، می آمدند تا ببینیم این بار چگونه باید تحمل رفتن عزیزانمان را بکنیم.
شهادت و زخمی شدن نو عروسان تازه به حجله رفته، کودکان روی سینه ی مادر خوابیده، مردان روی سجاده ی نماز شب نشسته و جوانان و نوجوانان بی گناه همه و همه حاصل شلیک موشکهایی بود که دشمنان به شهرمان پرتاب می کردند.
البته دزفول را باید شناخت بوسیله مردم سلحشورش، دزفول را باید شناخت بوسیله سرداران و رزمندگان و دلیرمردانش، دزفول را باید شناخت آنگاه و آن زمان که چون کوه پشتیبان بچه های رزمنده اش بود.
دزفول را باید شناخت با ایستگاههای صلواتیش.
دزفول با علمداران عَلَم بر دوشش ایستاده است، دزفول با مردان مردش ایستاده است. دزفول را مادران غیورش نگه داشته اند.
و آنجاست که رهبرشان امام خمینی در وصفشان می گوید:
” دزفول، دین خود را به اسلام ادا کرد “
دزفول در جنگ، گنج شد تا آیندگان آن را دریابند. گنجی که در خود آیت الله قاضی را دارد او که خطیب جمعه های ما و یاور رزمندگان اسلام بود. او خاک پاک پای بسیجیان را توتیای چشمانش کرد و دلاورانه ایستادن و مقاومت و پایداری در دزفول را یادمان داد.
دزفول، ماندنی است هر چند که جمعی از یارانش رفته اند.
دزفول، ماندنی است هر چند که تنش زخمی است.
سلام کار جالب و در خور تحسین است و جای تشکر دارد
سلام ممنونم شما لطف دارید