بازیهای محلی دزفولی(بازی = بوزی = بُ زِیا)
فرهنگ هر قوم و ملّتی مجموعه ای از ارزش های تاریخی، آداب و سنن آن قوم و ملّت است. یکی از این ارزش های فرهنگی بازی های محلّی می باشد. شایان ذکر است که در کنار جنبه شادی آفرینی و سرگرمی این بازی ها، کودک با انجام هر کدام از این بازی ها به فراخور سن خود، تعالی و رشد یافته و با زبان و فرهنگ و آداب وسنن خود آشنا گشته و همچنین باعث تقویت و شکل گیری نیروی جسمی و جسمانی در کودک شده و آمادگی اولّیه و ابتدایی نیز در مباحث ذهنی چون: مفهوم اعداد، جهت ها، شمارش و تقویت حافظه و به خاطرسپاری.
چَقربازی(چَقُل بوزی)
انواع بازیهای محلی دزفولی
اسب سواری چوبی – اِشتیتی(اِش تی تی) – اَفتو(عفتو) سایه یا سایه افتو – – الف(علف) پُشتِ قینَک – ای جو، ای گَنُم(این جو و این گندم) – بازی با رینگ و یا لاستیک دوچرخه – باقله به چن مَن – بالون بازی – پا بُولندی – پاپا بازی – پاپا عربی – تایر(طایر)بازی – تَشتَک بازی(تَش تک بازی) – تلفن بازی(با قوطی حلبی) – توپه(توپ)بازی – تیوپ بازی – چال چالاک – چَقربازی(چَقُل بوزی) – چو توپه – چو گته – حوجی جوجیاک – خمب حج علی – دوست بازی(3 سنگ و 12 سنگ) – دو2 گل کُچُک(کوچک) – رابط – سایه عفتو – سَر زیر اووی – سر وناک – سوار سوار – سواری خوردن(سوار شدن) با گاری بُلبرینگی یا چوبی – عیسی بازی – فِنگ بازی(گلوله بازی یا تیله بازی) – فیتال”فی تال”(هفت سنگ) – قو قوک – کُنج کُنجا – کوشک – کی اوله(تحمل مدت زمان ماندن زیر آب) – گُروز گُروزاک(قایم موشک بازی) – گلسُشوه(گُل سُ شُوَوه) – هَپ هُپا – یَ مرغ دارُم
و یرای شروع بازی شیر یا خط می کردند و یا می گفتند:
گو(گاو)، گوسال(گوساله)، فنگل پنیر، گچکه(فِچِکَ) و یا می گفتند: ما وَ قَ تِش
کارهای دستی(دست ساخت های) بچه های دزفولی
* درست کردن تلفن و بی سیم با قوطی حلبی
*درست کردن کیسه ی پارچه ای برای درست کردن ماست چکیده
*درست کردن گاری چوبی و یا بُلبرینگی براس سواری خوردن
*رینگ بازی(با استفاده از یک رینگ دوچرخه و یک قطعه چوب رینگ را به حرکت در می آوردند)
*ساخت بالون برای بازی – ساخت دیوار مشبک با آجر و ماسه
*سبز کردن کوزه با تخم شاهی و گندم(دور یک کوزه ی کوچک سفالی پارچه ی سفیدی می دوختند و بذرهای چاله یا شاهی را روی آن پارچه می مالیدند و کوزه را پر از آب کرده تا چاله ها سبز شوند)
*ماسه(چیت)بازی(در ماسه بازی با آب هر دفعه مقداری ماسه را خیس کرده و بصورت قطره قطره دیوار درست می کردند مانند لانه های پرستوها)
مشاغل و دست فروشی های بچه های دزفولی
بامیه و تُخمُری فروشی – – بستنی فروشی – بنایی – تختخون – خِش مولی(خشت مالی) – رُ کَ کشی – سیب پخته فروشی – شانسی – شربت فروشی – شیرکاکائو فروشی – شیرینی فروشی – صابون(صعبین)فروشی – عَسلیه فروشی – کارگری – کیم آلاسکا – گُل قندی فروشی – لیف فروشی – ماهی فروشی – مُزیر یا مزیرگری(شاگرد)بنایی(مُزیر از دو کلمهی”مُ به معنای من و زیر به معنای زیردست است” یعنی من زیر دست فلان استاد کار یا فلان صاحب مغازه کار کرده و شاگردی میکنم. –
اِشتیتی(اِش تی تی)
یک قطعه زمین مستطیل شکلی را به دو قسمت تقسیم می کردند و دو گروه در دو زمین می ماندند، یک شخص از گروه اول وارد زمین گروه دوم می شد و با گفتن اشتیتی و تکرار آن تا نفس داشت در میدان می ماند و بایستی افراد گروه مقابل را دست بزند و فرار کند، هرکس را دست می زد می سوخت و اگر نمی زد افراد گروه او را می گرفتند و آنقدر او را می زدند تا صدایش در آید و اگر حرف نمی زد همینطور او را می زدند و اگر حرف می زد می سوخت و اگر می توانست خود را یا حتی انگشت خود را وارد میدان و زمین گروه خودش کند برنده بود.
ای جو، ای گَنُم(این جو و این گندم)
بازی اینگونه بود که مینشستی مانند نشستن روی سنگ توالت ولی زانوها رو به سینه تقریبا چسبیده و با مشت بر سر زانوها میزدیم و همزمان شعری میخووندیم که: ایی جو ایی گَنُم طبقِ بِزنیدُم امام رضا ع بخشیدم ایی جو ایی گَنُم… و با اطمینان از اینکه با بلند شدنمون صدای تقهی زانوها میاد بلند میشدیم اگر کسی بلند میشد و صدایی از زانوهاش شنیده نمیشد سوخته شده و بایستی میرفت خونه و برای بچهها خوراکی میآورد و اگر میرفت و برنمیگشت در خونهشون جمع میشدیم و یک شعر آهنگی میخووندیم ک زیر قولش زد یا همان نامردی کردن.
تَشتَک بوزی
دو نفر هرکدام تعدادی تشتک که همان درب نوشابه است که آن را با کوبیدن تخت کرده بودند با فاصله معین بر روی زمین پرت می کردند، هرکس تشتک ها را می زد آنها را می بُرد.
چال چالاک
1 – در این بازی یک سری چاله جلوی نفر اول و یک سری چاله جلوی نفر دوم حفر می شد و هر کدام تعداد ۲۰ سنگ کوچک در دست می گرفتند و به صورت نامساوی در چاله ها قرار می دادند و به ترتیب نفرات یک چاله رو خالی کرده و شروع می کردند به گذاشتن سنگ ها درون چاله ها، به صورت تکی و آخرین سنگی را که داخل چاله می گذاشت هر چند سنگ که داخل چاله بود را می برد و این روند ادامه داشت تا بازی تمام شود.
2 – در این بازی ۴ چاله جلوی نفر اول و موازی آن یعنی روبروی هم ۴ چاله جلوی نفر دوم حفر می شد و داخل هر چاله ۳ سنگ به صورت مساوی در چاله ها قرار می گرفت نفر اول که بازی میکرد یک چاله را از چاله های سمت خود که ۴ چاله مال خودش را خالی کرده و یک سنگ یک سنگ روی چاله ها می گذاشت تا تمام شوند اگر آخرین سنگ به چاله هر طرف می افتاد سنگ داشت آنها را باز برداشته و یکی یکی در چاله ها ریخته تا آخرین سنگی که در دست دارد به چاله و اگر آخرین سنگ در چاله خالی بود اما اگر ۳ سنگ میشد آنها را بر میدارد و نوبت نفر بعدی است و مثل نفر اول بازی میکند بعد از اولین مرحله هر چاله یا خانه که ۳ سنگ شد مال یا برد آن سمت خانه هاست الی آخرین سنگ که ته دستی میگویند که هر طرف باشد مال یا برد بازیکن است و خلاصه هر نفر ۳ یا۴خانه (چاله) را از دیگری گرفت برنده بازی است.
فیتال”فی تال”(هفت سنگ)
چَقربازی(چَ قُل بوزی)
چَقربوزی /çaqor bowzi/ یا چَقل بوزی به معنای بازی با چقر(یا سنگریزه) یکی از بازیهای محبوب بچه های دزفولی بوده که هنوز هم هنگام تفریح در ساحل رودخانه زیبای دز و باغ و دشت های اطراف(بعلت وفور سنگریزه) طرفداران زیادی دارد. این بازی با استفاده از تعدادی سنگریزه و به صورت های متنوعی نظیر “لِیس، بُر، دَروازَه، یَه قُل دو قُل، آبشار، عروس و ..” انجام می شود. در اینجا دو شکل رایج “چَقُل بوزی” را شرح می دهیم: یَ قل – دو قل – سه قل – چهار قل – هشت تپ – لیس – بُر(بار)
یَ قُل(یک قل) – دو قل
در «یَه قُل دو قُل» /ya qol do qol/ شخص تعدادی سنگریزه را به زمین می ریزد و یک سنگریزه را در دست نگه میدارد. آنگاه سنگریزهای که در دست است را به هوا میاندازد و در همان موقع باید یک سنگریزه از زمین بردارد و بعد از آن سنگریزهای که در هوا بود را با همان دست بگیرد. در خلال این عمل میگوید “یَه قُل”. همین طور باید تمام سنگریزهها را از روی زمین جمع کند. سپس دوباره سنگها را بر زمین میریزد و به همان ترتیب قبل عمل میکند با این تفاوت که سنگها را جفت جفت باید از روی زمین جمع کند و بگوید “دو قُل”. و به همین شکل الی آخر. نکته اینکه هنگام برداشتن سنگ ها دست بازیکن نباید با دیگر سنگ های روی زمین برخورد کند. این بازی یک نفره هم قابل انجام است.
بُر یا بار
در «بر» /bor/ شخص تعدای سنگریزه را در کف دو دست نگه میدارد. به یکباره همه آنها را به بالا میاندازد و سعی میکند با پشت دست آنها را بگیرد. سنگهایی را که در پشت دست افتادهاند را دوباره به بالا میاندازد و با کف دست میگیرد. اگر تعداد سنگها زوج بود نصف آنها جوجه یا بَچیلَه آن فرد خواهند شد. بقیه سنگهایی که در زمین افتادهاند، همانند بازی “یَه قُل دو قُل” از زمین جمع میشوند با این تفاوت که اگر به صورت زوج جمع شوند نصف آن جوجه محسوب میشود. دوباره همین عمل با سنگهایی که جوجه نشدهاند ادامه مییابد. نهایتاً کسی که جوجه بیشتری داشته باشد برندهاست. در هر مرحله که سنگی از هوا به زمین بیفتد نوبت به نفر بعدی خواهد رسید.
چو گِته
چوب کوچکتر یا گِته را دو طرف آن را تراش می دادند تا قدری نازکتر و باریکتر از وسط آن باشد و هنگام بازی نیازی به گذاشتن گته یا چوب کوچک روی آجر یا سنگ نبود.
چو گته
رابط
در عرض خیابان به فاصله ۲تا ۳ متر به صورت مستطیل خط کشی می شد به طوری که وسط آن نفر قرار بگیرد و در وسط خیابان باز یک مستطیل به طول، که مستطیل های موازی را قطع کند که سرگروه از آن راه داشته باشد چون بقیه جای مشخصی دارند و سرگروه می تواند همه جا برود و گروه حریف بدون اینکه پاهایشان به خط ها بخورد باید از زمین دور بزنند و دوباره خارج شوند و گروه مقابل با دست آنها را از بازی خارج کنند اگر بتوانند حتی یک نفر را از زمین خارج کنند بازی را برده و برنده شده اند.
سَر زیر اووی
این بازی از جمله بازیهای درون آب است که در آن افراد به صورت دسته جمعی وارد آب رودخانه می شوند و در جاهایی که عمیق باشد به زیر آب می روند، هر کس که توانست مدت بیشتری را زیر آب بماند و نفس کم نیاورد برنده است. این بازی مشترک میان دختران و پسران است و از سنین 10 تا 20 سال در آن شرکت می کنند.
سوار سوار
بازي به صورت دو نفر دو نفر انجام مي شود. پس از قرعه كشي يك نفر روي كول ديگري سوار مي شود و به در خانه ها رفته از صاحب خانه سؤال مي كنند سوار سوار؟ يا پياده سوار؟ اگر صاحب خانه مي گفت: پياده سوار آن دو جايشان را عوض مي كنند و بازي به همين ترتيب ادامه مي يابد.
عیسی بازی
در این بازی ابتدا یک مقداری گِل مرطوب می کردند و با آن یک پشته درست می کردند و دو نفر مقابل هم می ایستادند و هر کدام یک تعداد چوب که یک سر آنها را می تراشیدند رو به سمت پشته گِل پرتاب می کردند و نفر مقابل می بایست به چوبی که در دست داشت به سمت چوبی که داخل پشته گِل فرو رفته بود پرتاب کند و چوب اول را از جای خود در آورد و اگر این کار با موفقیت انجام می شد آن چوب را بر می داشت و به همین صورت بازی ادامه پیدا می کرد تا چوبهای یک طرف تمام شود و طرف مقابل برنده می شد.
فِنگ بوزی (گلوله بازی یا تیله بازی)
انواع فنگ: معمولی، پرچمی، جیلی و سربی
برای انجام این بازی دو نفر برای بازی حاضر می شدند و هرکدام یک تیله یا فنگ می گرفت، در یک زمین که دو چاله کوچک در آن در آورده بودند و به آن اصطلاحاً (کول) می گفتند می انداختند و با دست هرکدام به نوبت می زدند و هرکس در چاله می انداخت امتیاز می آورد، هرکس با تیله خود به تیله شخص مقابل می زد که اصطلاحاً به آن (چَق) می گفتند نیز امتیاز می آورد تا اینکه یک نفر برنده می شد.
فِنگ بازی(گلوله بازی یا تیله بازی)
فیتال بازی”فی تال بوزی”(هفت سنگ)
در این بازی افراد به دو گروه تقسیم می شدند، تعدادی سنگ مسطح را روی هم می چیدند و از گروه مقابل یک نفر با توپ یا کفش به سنگ هایی که روی هم چیده بودند می زد، هر تعداد می افتاد بایستی آنها را روی هم بگذارند اما ابتدا می گریخت و گروه مقابل توپ یا کفش را می گرفتند و به دنبال او می رفتند تا او را بگیرند، اگر او را با توپ می زدند می سوخت و اگر نه بایستی خود را به سنگ ها می رساند و آنها را روی هم می چید و به اصطلاح (فیت) می کرد.
* یک نکته در مورد این بازی زیبا و پر هیجان – نام این بازی از دو کلمهی لاتین فیت و تال تشکیل شده – فیت؛ یعنی اندازه. جا انداختن. درست بودن و درست قرار گرفتن و در لهجهی دسفیلی هم اگر یک لباسی درست به تن آدم بنشیند می گویم فیت ِ ورشِ و تال ب معنی؛ بلندی. ارتفاع. بلند قامت – در هنگام بازی که سنگها انداخته می شود و بایستی سنگها را روی هم بگذارند به صورت ارتفاع و درست روی هم چیده بشوند و الا اگر کج و معوج روی هم قرار بگیرند دوباره فرو میریزند و ظاهرا نام فیتتال برای این بازی خیلی با مسمی و بهتر از نام هفت سنگ در زبان فارسی است.
گُروز گُروزاک”قو قوک””(قایم باشک بازی)
برای انجام این بازی تعدادی از بچه ها قرعه کشی می کنند و قرعه به نام هرکسی افتاد او گرگ می شود، شخصی که گرگ است چشمانش را می بندد و تا 50 می شمارد در این فاصله بچه ها هرکدام در گوشه ای مخفی می شوند و بعد شخصی که گرگ است به دنبال بچه ها می گردد و باید آنها را پیدا کند هرکس را پیدا می کرد سوخته و او گرگ می شد.
فِنگ بازی(گلوله بازی یا تیله بازی)
گل سُشووه(گُل سُو شووه)
در این بازی دو گروه چادری روی پا می گذارند یک گروه سنگ کوچکی را در دست یکی از افراد گروه خود می گذارد و گروه مقابل باید حدس بزنند که در دست کدامیک از اعضای گروه است، اگر درست بگویند سنگ را به آنها می دهند و بازی را گروه مقابل ادامه می دهند و اگر اشتباه بگویند دست گروه اول باقی می ماند.
با تشکر از:
حاج عبدالنبی دیبائی – غلامرضا دیبائی – محمدحسن ژولاپور – کریم جعفرخادم – عبدالکریم قنبری – عظیم محمودزاده – مرتضی مشکی زاده و مهدی یوسف نژاد