اصالت و نژاد دزفولی ها
(نمایی از پل باستانی دزفول)
پس از آشوریها ۷۰۰ سال قبل از میلاد؛ هخامنشیان آریائی تبار یا به عبارتی آتشائیان که از اهالی ایذه خوزستان بودند در دزفول سکونت داشته اند؛ حدود ۶۰۰ و اندی قبل از میلاد بخت النصر تعدادی یهودی از بیت المقدس به ایران آورد که در همه جای ایران من جمله دزفول ساکن شدند.
بدستور شاپور اول ساسانی در سال ۲۶۰ بعد از میلاد؛ پل باستانی دزفول و پل شادروان شوشتر و شهر جندی شاپور و چند بنای دیگر ساخته شد.
در سال ۱۷ هجری قمری ؛ اعراب مسلمان به ایران هجوم آورده و در سرزمینهای فتح شده از جمله دزفول سکونت کردند؛ فتنه مغول در سال ۶۵۷ هجری قمری هم عده زیادی از چنگیزیان و اتباعش را ساکن دزفول کرد؛ تیموریان هم در سال ۷۹۶ بر مهاجرین قبلی افزوده شدند؛ علاوه بر اینها تعداد زیادی از سادات و سایر قومیت ها از نقاط مختلف ایران به این شهر نقل مکان کرده و ساکن شدند. البته مردم و ساکنین اولیه شهر دزفول در محله قلعه زندگی می کردند.
مردم دزفول و به طور کلی خوزستان؛ آمیزه ای از گروه های نژادی و قومی مختلف هستند که از چند هزار سال قبل تا کنون در این منطقه رفت و آمد و یا سکنی داشته اند؛ در دوره قبل از اسلام عیلامی ها ؛ خوزی ها (کوسی ها)؛ یونانیان؛ پارتیان؛ پارسیان؛ رومی ها؛ سریانی ها؛ اعراب و در دوره اسلامی؛ ترکها؛ مغول ها؛ گرجی ها و لرها از این گروههای قومی بودند.
در دزفول خانوده هائی هستند که اصلا” از ترکان افشار و مقدم مراغه و شاملو به شمار می روند؛ گروهی نیز هستند که تبار مغولی یا گرجی دارند؛ بسیاری از این خانواده ها از اصل خود آگاهند و بعضا” اسامی اجداد خود را می دانند؛ این گروه ها با گذشت قرنها همزیستی با یکدیگر و بومیان دزفول و رسم ازدواج برون گروهی در آنها با هم آمیخته و زبان و رفتار و آداب و اخلاقی کم و بیش یکسان یافته اند؛ بنابر موقعیت جغرافیائی دزفول که در سکونت گاهی ایلات و عشایر لر و عرب قرار داشته و رفت و آمد ها و تماس ها در فرهنگ و زبان مردم دزفول کم و بیش اثراتی گذاشته است.
در زیر به بعضی از گروههای قومی ساکن در دزفول اشاره می شود:
الف – لرها :
از میان لرها، مردم ایلات لرستان و بختیاری با دزفولیان مراوده بیشتر داشته اند.
جلگه دزفول در آخرین حد غربی قشلاقی بختیاری ها و همسایه دیوار به دیوار لرستان است. لرهای لرستان از تیره های گوناگون تشکیل شده اند که از آن تیره ها؛ قلاوند؛ پاپی؛ دیریکوند و سگوند(سکوند) بیشتر با دزفولی ها تماس داشته اند؛ بنابر نوشته داعی دزفولی امیر تیمور گورکان هنگام ورود به دزفول تعدادی اسیر از الوار همراه خود آورد که قصد قتل عام آنها را داشت؛ ولی با شفاعت سید سلطان علی رودبند از این کار صرفنظر کرد و آنها را در شمال دزفول اسکان داد. اعقاب آنها که به نام سیاهپوشان معروفند هنوز در همانجا در محله ای به همین نام اقامت دارند.
لرهای رشنو: تا حدود سی سال قبل؛ لرهائی در جنوب غربی محله قلعه و حد فاصل آن با محله صحرابدر مغربی زندگی می کردند که به لر رشنو معروف بودند.
از دیگر لرها که در زمان قاجار از لرستان به دزفول آمدند؛ ساکی ها(از ایلات بزرگ و مستقل و لر زبان بالاگریوه)، کرناسی و میرعالی خانی و ایل چگنی و بختیاری های چهار لنگ و هفت لنگ که بیشتر در اطراف دزفول مانند جاته؛ شوهان و بنوارناظر و شهرک مدرس و سردشت و در محله رودبند و مصلای نماز جمعه (که قبلا” به مقوم معروف بود) سکونت دارند.
ب – اعراب :
ورود اعراب به خوزستان به قرون پیش از اسلام باز می گردد.
پس از فتح خوزستان توسط قوای اسلام بیشتر قبایل عرب در جلگه های جنوبی خوزستان سکنی گزیدند و منطقه نفوذی آنان بیشتر تا اهواز بود. تنها عده ای از اعراب به دهات جنوب دزفول و شوشتر آمدند و اقامت گزیدند که می توان از طایفه های چنانه و آل کثیر که در شهرکهای سید نور؛ شنگرعلیا و شنگر سفلی و شهرک مطهری سکونت دارند نام برد.
بعضی از اعراب نیز بعدها از بین النهرین یا نواحی دیگر به دزفول آمده اند و با جامعه دزفول در آمیختند؛ از این گروه می توان به خانواده های زیر اشاره کرد.
۱- خاندان مجدی که به قرار مسموع از عراق آمده اند.
۲- خاندان ابوالحلاج که مشهور است از عراق آمده اند.
۳- خاندان عاملی که از اعقاب شیخ بهاءالدین عاملی فقیه؛ شاعر؛ عارف و ریاضی دان بزرگ معاصر شاه عباس اول صفوی هستندکه از جبل عامل لبنان به دزفول آمدند .
۴- خاندان انصاری که از اعقاب جابربن عبداله انصاری؛ صحابی رسول اکرم (ص) هستند.
۵- سادات آقامیر که از اعقاب سید محمد امینا و از اهالی اصفهان هستند.
۶- سادات اشرفی که در اوایل قاجار از نجف به دزفول آمدند.
۷- سادات جزایری که از نوادگان آیت الله سید نعمت الله جزایری که در دوره صفویه از بین النهرین به دزفول و شوشتر آمدند.
۸- سادات داعی؛ منسوب به سیدسلطانعلی رودبندند که در زمان ورود امیر تیمور به دزفول ؛ در این شهر اقامت نمودند.
۹- سادات رضوی؛ اهل کاشان هستند که نام خانوادگی رضوی و فصیح را دارند.
۱۰- سادات قاضی؛ پیش از حکومت سلسله صفویه در دزفول سکونت داشته اند.
۱۱- سادات گوشه که از نوادگان سیدکمال الدین ولی هستد که با هفده واسطه به حضرت امام موسی کاظم (ع) میرسد و از حله و کوفه عراق به دزفول مهاجرت کردند.
۱۲- سادات رجبی (برسی ) از شیعیان خالص علی (ع) بودند ؛ از اهالی برس که یکی از آبادی های حله عراق حوالی بصره است به دزفول آمده و در محله کتکتان ساکن گردیده و معروف به سادات ملا رجبی هستند.
پ – ترکها :
خاندان های مقدم؛ بیگدلی؛ صالح پور و افشار ساکن در دزفول اصلا” ترک هستند. این خاندان که در زمان قاجار در دزفول و شوشتر به کار استیفا و کارگزاری دولت اشتغال داشتند؛ نام خانوادگی مستوفی و گروهی دیگر عماد و مقدم را اختیار نمودند .خانواده ملکی هم حسب اظهار خودشان از اعقاب خواجه ملک تبریزی هستند که در دزفول سکونت یافته اند.
ایل بیگدلی از شاخه های ترکان آغوز بودند که در زمان سلطان محمود غزنوی به ایران آمدند. در دوران صفوی از جمله مریدان خاندان صفوی شدند و نام شاملو و بیگدلی شاملو نامیده شدند. در همان موقع دسته هایی از آنها به شاهسون ها پیوستند؛ جد اعلای خاندان بیگدلی ؛ در دوره صفوی به دزفول آمد؛ ابتدا شغل سپاهی داشت بعد وصلتی با خاندان عاملی ( شیخ الاسلام ) نموده و در زی روحانیون در آمد.
خاندان صالحپور که در محله قلعه سکنی دارند از بازماندگان عباسقلی بیگدلی حاکم دزفول و شوشتر در زمان نادر شاه هستند.
خوانین صحرابدر مغربی که بعضا” نام خانوادگی هلاکوئی و چنگیزی را اختیار کرده اند؛ خود را از اولاد هلاکو و چنگیز می دانند.
افشارها: حوالی سال ۵۵۱ هجری قمری به هنگام سلطنت ملکشاه سلجوقی یکی از حکام ایل افشار به نام شومله که از دشت قیچاق بود؛ بر خوزستان استیلا یافت و علی رغم دوام اندک حکومتش ؛ راه ورود ایل افشار به منطقه خوزستان باز شد و عده ای از آنها به دزفول و شوشتر ساکن شدند.
ت – گرجی ها :
در زمان صفوی خانواده ای به سرپرستی آبینه خان گرجی به دزفول آمد و در آنجا سکنی گزید؛ خانواده رشیدیان که زمانی در محله حیدرخانه دزفول؛ ریاست داشته اند خود را از بازماندگان او می دانند.
از حاج صوفی فرزند پرویز ( نوه آبینه خان گرجستانی ) آثاری در دزفول بجا مانده که برخی از آنها؛ هنوز وجود دارند؛ مانند مسجد حاج صوفی و کل حج صوفی .
از حکام و کلانتران سابق گماشته شده از ناحیه دولت در دزفول هم خانواده هائی باز مانده که در دزفول ساکن و اهلیت دزفولی پیدا کرده اند؛ من جمله بیجن خان نواده واخشتوخان که در سالهای ۱۱۲۴تا ۱۱۲۶ هجری قمری حاکم منطقه بود و در زمان وی مسجد لب خندق بنا گردید؛ بازماندگانی از او در دزفول سکونت دارند که نام خانوادگی بیجن زاده دارند.
از خواجه خیرالله معروف به حج خیلا که از کلانتران دوران نادری بود نیز نوادگانی باقی مانده که احتمالا” خانواده های فعلی خیلا و خیلا پور و غیره؛ منسوب به آنها می باشند.
در دزفول خانواده هایی هستند که از نقاط دیگر خوزستان به دزفول آمده و مانده اند؛ مانند: خانواده های دورقی و بُزی که از بندر قدیمی دورق که نزدیک شادگان بوده است به دزفول آمده اند .
در دزفول خانواده هایی با نام خانوادگی حاجی شاه وجود دارد که بنظر می رسد از نوادگان حاجی شاه فرزند یوسف شاه باشند که از آخرین اتابکان یزد بوده است و از سال ۶۹۰ تا ۷۱۸ هجری قمری حکومت کرده و موطن اصلی آنان یزد بوده است.
و اما در مورد خانواده دیگری با نام شارون؛ یا شارونی؛ به نحوی که اعلام المنجد بر می آید؛ در جائی شارون را شهری در فلسطین بین (( قیصریه )) و (( یافا )) و در جای دیگر آن را ناحیه ای در کشور اردن نوشته است که یحتمل اجداد این خانواده از آن مناطق آمده اند.
ث – صبی ها :
این گروه در قرن نهم هجری از شهر تیب که در کنار شعبه ای از رود کرخه در مرز ایران و عراق قرار داشت به نواحی دزفول و شوشتر آمده و در دزفول در محلی پایین تر از بقعه علی مالک؛ در کنار رودخانه اسکان یافتند؛ که معروفیت دره صابیان و رود صابیان و سرمیدان صابیان؛ که محل کار و کسب آنها نتیجه حضور آنان در این مناطق است؛ تعدادی از این صبی ها در دزفول مسلمان شده و با دزفولیها آمیزش پیدا کردند و مسجدی نیز در دزفول بنا کردند بنام مسجد صابیان معروف است. نهایت حضور صابیان؛ اواخر حکومت قاجاریه بود که دزفول را به طرف نواحی جنوبی خوزستان ترک کردند. منبع: سایت خاندان مجدی