اولین مداحی بنده(محمدحسین دُرچین) در دزفول

اولین مداحی بنده(محمدحسنی دُرچین) در دزفول – سال 1352

 

(سال 1350 خورشیدی) بنده(محمدحسین دُرچین) هنوز ده سالم نشده بود که علاقه زیادی به شرکت در جلسات قرآن در وجودم هویدا شد، پدرم با یکی دو نفر صحبت کرد و گفت: دوستی دارم در مسجد جامع به نام (ملا محمدعلی بنگلی) مسئول جلسه قرائت قرآن آنجاست، خیاط هم است و مغازه اش پشت مسجد جامع.

آدم خوبیست اهل وعظ و خطابه و ملبس به لباس روحانیت هم هست باهاش صحبت می کنم.

یکی دو روز بعد پدر گفت: که با ملا بنگلی صحبت کردم که شما را با ایشان آشنا کنم شب همان روز پدرم مرا به مسجد جامع دزفول برد و به ملا گفت: پسرم تحویل شما بعد از جلسه بفرستش بیاد منزل، ایشان مرا به اطاق قرائت خانه مسجد راهنمایی کرد.

نام جلسه، مکتبخانه حضرت ولی عصر(عج)بود و مکانش در اطاقی در ضلع شمالی مسجد، وارد جلسه شدم پیرمرد بزرگواری به نام (ملاحسن فرهی)که کشاورز هم بود مسئول قرائت قرآن بود و اعضای جلسه هم هر کدامشان در جلوشان رحلی بود و روی آن قرآنی. آنشب برای اولین بار در جلسه قرآن کامم به کلام الهی گشوده شد و چند آیه تلاوت کردم.

تا مدتی در آن جلسه مسجد جامع بودم که بعلت فاصله دور تا منزل خیابان شریعتی(نادر)جنب دبیرستان کوثر(ایراندخت) به راهنمایی دوستان وارد جلسه قرائت قرآن مسجد باغبانان(کوچه شهربانی)بین خیابان طالقانی(خیابان 3 سیروس) و خیابان شریعتی(سیمتری=رُمنیده) و بعداً وارد جلسه قرآن مسجد آقاحبیب شدم.

در مسجد باغبانان آیت الله شیخ محمد بیگدلی اقامه نماز می کرد و جلسه خوب و فعالی داشت بعضی وقتها حضرت آیت الله هم در آن شرکت می کرد اعضای آن جلسه تا آنجا که فکرم قد می کشد عبارت بودند از:

 برادران سخاوت، برادران دانش، برادران پورعابد، برادران داریوند نژاد(سخاوت)، برادران کیانی، برادران بیگدلی فرزندان امام جماعت، برادران چاقوساز عسکری، برادران زاهدیان و …

و اما گذشت تا اینکه شب میلاد امام حسین(ع) قرار بود مراسم جشن با شکوهی در مسجد برگزار شود(1352/6/10 خورشیدی)مقدمات فراهم شد و من که در آن موقع فقط یازده ساله بودم با توجه به صدایی که داشتم قرار شد که اجرای مداحی با من باشد من هم کتابی پیدا کرده و اشعاری را در توصیف امام حسین(ع)پیدا کردم که شاعرش آقای ژولیده خراسانی بود.

بالاخره برای اولین بار پشت تریبون و کنار منبر ایستاده و اشعار زیر را همراه با شور و شوق و شعف شرکت کنندگان خواندم و مورد تشویق امام جماعت و اعضای جلسه و مردم قرار گرفتم.

 

در توصیف حضرت سیدالشهدا(ع)

 

خوشا عشق و خوشا عاشق خوشا کالای دکانش

خوشا درد و خوشا رنج و خوشا دارو و درمانش

به من حق کرده ارزانی ز رحمت یار جانانی

که احیا کرد جان عالمی با دادن جانش

بود شمس و قمر، روشن ز نور چهره بی چونش

بود چرخ فلک گردان به مهر چهره رخسارش

بود جارو کش کویش دو صد حور و دو صد غلمان

بود جن و بشر، عبد و ملک از شوق دربانش

بود جبریل و میکائیل، از جان دانش آموزش

بود نوح خلیل الله شاگرد دبستانش

بود منظور من شاهی که شاهان جهان یکسر

بگیرند از پی درمان درد خویش دامانش

بود نام نکوی او حسین سالار جانبازان

که از جانبازی وی گشت عالم مات و حیرانش

دو شب بعد از آن هم در وصف امام سجاد (ع) این اشعار خوانده شد.(1352/6/12)

 

در توصیف حضرت سجاد(ع)

 

من یکی از خادمین خسرو دنیا و دینم

کمترین خدمتگذار پیشوای مسلمینم

من نیم شاعر ولی شادم که از الطاف ایزد

چاکر و عبد و غلام آل پاک طاهرینم

او بود فرزند دلبند حسین آن شاه بطحا

حضرت سجاد یعنی رحمه للعالمینم

یک شبی در عالم رؤیا بدیدم روی ماهش

گفتمش بر گو که باشی؟ گفت: زین العابدینم

من عزیز مصطفایم، نور چشم مرتضایم

در عبادت عابدین و در سیادت ساجدینم

یادگار مرتضایم، نور چشم مصطفایم

حافظ دین خدا و حاکم روی زمینم

من علی بن الحسینم، شیر حق را نور عینم

مجری احکام قرآن شهریار راستینم

یاور ژولیده گانم، حاکم کون و مکانم

فارغ التحصیل دانشگاه شاهنشاه دینم

و سال بعد از آن هم (1353/6/3)در شب میلاد حضرت سیدالشهدا(ع) به پیشنهاد استاد بزرگوارم جناب آقای حاج عبدالرحیم سعید فر مسئول جلسه محمدی شهرستان دزفول اشعاری را به همین مناسبت در مسجد مرشدبکان(اباذر)قرائت کردم.

 

در توصیف حضرت امام حسین(ع)

 

همه جا نور حسین بن علی تابان است

تا ابد نهضت او زنده و جاویدان است

این بر افراشته پرچم ز پی عرض ادب

هدیه ی انجمن محمدی تابان است

*******

بوستان مصطفی امروز غرق زیور است

در حریم کبریا شور و نشاط دیگر است

روز میلاد همایون حسین بن علیست

آنکه در مردانگی بر رادمردان سرور است

کعبه ی صاحبدلان جز آستان دوست نیست

قبله گاه عاشق دلداده کوی دلبر است

وارث تاج ولایت شمع بزم مصطفی

میوه ی بستان زهرا، نور چشم حیدر است

آنکه مامش فاطمه، جدش رسول مصطفاست

وانکه بابش مرتضی، ساقی آب کوثر است

در سرای آفرینش کرد خورشیدی طلوع

کز جمالش جلوه گر نور خدای اکبر است

کشتی رحمت که دارد ناخدایی چون حسین

غرق طوفان بلا را سوی ساحل رهبر است

روز محشر بر ندارم دست از دامان او

کو پناه بی پناهان در قیام محشر است

تا ابد ای خاک ایران با فلک کن همسری

زانکه با فرزند زهرا شهربانو همسر است

غم مخور ای ملت ایران که چون لطف خدا

سایه ی او تا قیامت بر سر این کشور است

*******

 

شعری برای امام زمان(عج)

کرده کرم خالق کون و مکان

بر همه خلق ز پیر و جوان

مولدِ مسعودِ امام زمان

باد مبارک به همه شیعیان

باد مبارک به همه شیعیان

*******

خیلِ مَلَک آمده از آسمان

تا که زند بوسه به پایش عیان

کورِ شود چشم همه دشمنان

باد مبارک به همه شیعیان

باد مبارک به همه شیعیان

اجرا : مسجد صنیعی(سلمان فارسی) 1353.6.1

    

میلاد مهدی موعود(عج)

 

امروز که میلاد شهنشاه جهان است

شادی همه جا ظاهر و اندوه نهان است

*******

امشب از برج شرف تابان مَهی سر می زند

کز فروغش طعنه بر مِهر و منّور می زند

کیست این مَه کز شرف هر صبح خورشید فلک

از پی اجرای امرش سر زِ خاور می زند

مهدی موعود هم نام نبی کامشب زِ لطف

همچو خورشیدی زِ بیت عسکری سر می زند

چون بود میلاد مسعود امام عصر ما

هر که را بینی زِ شادی کف بکف بر می زند

آمد آن مولد که چون جدّ نکو نامش علی

یک تنه خود را به دریاهای لشکر می زند

شامگاهان ناله ها دارد به محراب دعا

روزها تیغ از پی حق ، همچو حیدر می زند

آمد آن سرور که چون جدّش حسین بن علی

تیغ در راه بقای دین داور می زند

همچو ابراهیم ویران می کند بتخانه را

تیشه بر فرق بت و بت خواه و بتگر می زند

آمد آن مولا که با دست عدالت ساز خویش

آتش اندر خِرمن ظلم ستمگر می زند

می شود مانع زِ منبر رفتن بی دانشان

حرف حق را بهر مردم ، خود به منبر می زند

می شود دَر دولتش رسوا و خوار اندر جهان

آنکه بر اسلامیان از پشت خنجر می زند

“سرویا “بشنید هر کس شعر امروز تو را

شادمان گشتند زِ شادی کف بکف بر می زند

سراینده : سروری

اجرا : قاسمیه پشت مسجد جامع  1353.6.14

 

میلاد حضرت صاحب الزمان(عج)

خسته گان عشق را  ایام درمان خواهد آمد  
غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد
آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم    
که شفا بخش دل امیدواران خواهد آمد

باغبانا سختی دی ماه سی روز است و آخر

نو بهار و نغمه ی مرغ خوش الحان خواهد آمد
   بلبل شوریده دل را از خزان برگو ننالد         
باغ و صحرا سبز و این دنیا گلستان خواهد آمد
بوی پیراهن رسید و زین بشارت گشت معلوم   
یوسف گمگشته سوی پیر کنعان خواهد آمد
دردمندان مستمندان بی پناهان را بگوئید    
مصلح عالم پناه بی پناهان خواهد  آمد
سخت آمد طول غیبت بر تو می دانم مخور غم 
موقع افشای این اسرار پنهان خواهد آمد
تلخی هجران شود شیرین بروز وصل جانان  
صبح صادق از پی شام غریبان خواهد آمد
کاخ های ظلم ویران می شود بر فرق ظالم  
مهدی موعود غمخوار ضعیفان خواهد آمد
نیست شک از عمر این دنیا اگر یک روز ماند 
ذات قائم حجت خلاق برگو خواهد آمد
صبر کن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته   
مهدیت با شیشه ی دارو و درمان خواهد آمد
آن قدر آخر منال از ضربت بازو و پهلو        
مونس تو پادشاه دلنوازان خواهد آمد
محسنا از ضربت مسمار گر مقتول گشتی   
عن قریبا داد خواه بی گناهان خواهد آمد
اصغرا از ضربت زخم گلو دل را مسوزان       
عاقبت مرحم گذار زخم پیکان خواهد آمد
گفت با زینب رقیه یک شبی در شام ویران    
عمه بابم کی به سر وقت یتیمان خواهد آمد
کودکان شام هر یک با پدرها سوی منزل
باب من کی بهر دلداری طفلان خواهد آمد

شاعر: هاشمی خراسانی(پیکان)

1353/6/14  فاطمیه(حسینیه بنی فاطمه)  

 

مداح پیرغلام محمدحسین درچین

کارت شناسایی با عنوان (مداح پیرغلام : محمدحسین درچین)

 

مداح محمدحسین درچین دزفول

مداح دعای ندبه سیار شهرستان دزفول

 

منبع: وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین)

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *