عقايد و باورهای گذشتگان را مى توان به هشت قسمت جداگانه تقسيم كرد:
1 – عقايدى كه جنبه غير علمى داشته و اصولاً درست نيستند و صرفاً بر اثر اوهام و خيال و ربطهاى بدون دليل و منطقى و علمى درست شده اند. «مثل ماه گرفتگى و دُهُل زدن براى رفع آن»كه اين عقايد را خرافات مى ناميم.
2 – عقايدى كه بعضى وقتها بصورت اتفاقى، با دليلى علمى همزمان شده اند و فقط يكبار اتفاق افتاده اند اما به مرور جزء عقايد مردم شده اند و اكنون غير علمی هستند وديگر هرگز اتفاق نمى افتند كه اينها نيز خرافاتند.
3 – عقايدى كه جنبه علمى دارند و درستند اما به گونه اى مطرح مى شوند كه غير علمى جلوه مي كنند. مثل قضيه «زگيل»كه روى دست كسى در مى آيد و مى گويند بايد ريشه اش در صحرا كنده شود و به اين ترتيب شخص بعد از مدتى خوب مى شود كه منشاء آن، مسئله تلقين است.
4 – عقايدى كه از لحاظ علمى دليل دارند و درستند اما اغلب امروزيها چون دلايل علمي آن ها را نمى دانند آن ها را به غلط خرافات مى نامند و با ديگر خرافات غلط مخلوط مى كنند ولى اين عقايد براى هميشه درستند ودرست هم مى مانند.
5 – تعدادى از اعمال و عقايد مذهبى كه وارد سنتها و عقايد مردم شده اند و علاوه بر قبول آن عقايد باید به آن ها احترام گذاشت و نبايد آن ها را خرافات تلقى كرد.
6 – بعضى عقايد نيز جنبه سمبليك دارند و از لحاظ علمى دليل خاصى ندارند اما غلط نيستند و صرفاً، سمبل يك مفهوم شده است همانند اينكه «سابيدن ناخن ها باعث جنگ مى شود». البته اين مسئله نمى تواند صحيح باشد اما ناخن خود، سمبلى از چنگال و پنجه زدن و جنگ و خشونت است.
7 – يك دسته از عقايد صرفاً عقيده اند. علمى و درست هستند و در ميان ديگر عقايد گم مى شوند اما همه مردم به درستى آنها ايمان دارند و دليل منطقى و علمى آن ها براى همه آشكار است و امروز هم آنها را مى پسندند مانند: عقيده به تاوان.
8 – بعضي عقايد نيز روزگارى درست بوده اند ولى با تغيير وضع زمانه و رشد تكنولوژى از معنا افتاده اند مثل چيزهايى كه با نبودن برق و وجود تاريكى معنى داشتند ولى بعد از روشنايى بصورت امروزى، ديگر معناى خود را از دست داده اند مثل ناخن گرفتن در شب كه نهى شده است.
اصطلاحات و اعتقادات مردم دزفول
اَنَه سرد( آه سرد ) یا اَنَه گرفته( آه گرفته )
به دلم بَرات بيسَه( بر قلبم نوشته شده )
پای سبك
پیشانی نوشته
تِییه یا تیه سور(چشم شور)
چینووی
حُوبه يا تاوان ( تووون )
دست خير(دست سبك)
قدم خير(خوش قدم)
قِسمت(نصيب یا قسمت منصیب)
قُشّه گرفته یا فِگر گرفته(بلا و مصيبت گرفتن)
مُلفا یا مُولفا(گمان بد پيش از وقوع يک حادثه)
مُوره مار یا مُوري مار (مُهره مار)
نظرکرده
شرح اعتقادات و مفاهيم اصطلاحی مردم دزفول
اَنَه سرد« آه سرد » یا اَنَه گرفته« آه گرفته »
وقتی شخص ناراحت است يا به طور ناخود آگاه آهی از سينه به بيرون می كشد می گويند« انه سرد » يا «آه سردی یا آهی سرد»كشيد. مردم معتقدند كه اين آه عواقبی را در پی دارد، يعنی آه مظلوم و كسی كه حقی از وی گرفته شده عاقبت كار ظالم را می گيرد و او را از پای در می آورد. به كسی كه مستوجب عقوبت آه می شود « انه گرفته » يعنی« آه گرفته»می گويند.
به دلم بَرات بيسَه «بر قلبم نوشته شده »
يعنی به دلم نوشته و حس كردم چيزی در دلم گفته شد. فكری، حدسی، پيش بينی واقعه ای.
هرگاه فردی بدون تفكر فقط حس كند و واقعه ای را حدس زند و قلباَ بداند كه درست است، می گويد:
«به دلم برات شده كه اينطور می شود يا دلم گفته كه اينگونه است.»
دل در اين جا چيزی است كه هر چند دليلی عقلانی و واقعی بر وجودش را قبول داريم. معمولاَ حق با اين افراد است و اتفاق مذكور رخ می دهد و شخص گويی از قبل ماجرا را می فهمد. احساس قبل از وقوع و روشن بينی، امروزه از لحاظ تحقيقات علمی و پاراسايكولوژی در حال بررسی است. بسياری از افراد اين قابليت خاص را به صورتی ويژه دارند و به طور عمومی نيز اغلب مردم اينگونه اند. بعضی كمتر و بعضی بيشتر.
پای سبك
بعضی افراد پايشان سبك است يعنی هر جا كه بروند و پا بگذارند به سرعت افراد ديگری در آنجا حاضر می شوند مثلاً اين افراد وقتی برای خريد به مغازه ای می روند كه كار و بارش كساد است به سرعت مشتری هايی می آيند و از مغازه خريد می كند.
پیشانی نوشته
اين اعتقاد بيشتر در مورد ازدواج به كار می رود و مربوط می شود به دو فرد كه تمام عوامل دست به دست هم می دهند تا به هم برسند قُدما درباره زوج جوانی كه به هم می رسند و ازدواج می كنند ميگفتند اين زن و مرد پيشانی نوشته ی همديگرند اين گفته كنايه از اين است كه سرنوشت اين دو از قبل رقم خورده و در پيشا نی هر كدام نام ديگری ثبت شده و اين اعتقاد بخشی از عقيدۀ ديگری است كه می گويد زندگي و سرنوشت انسان ها به صورت نامرئی در پيشانيشان نوشته شده است. بعضی هم مدعی شده اند كه می توانند با ديدن پيشانی افراد سير زندگيشان را حدس بزنند. بهرحال پيشانی را چون لوحی محفوظ و رمزی می دانند که زندگی فرد در آن نوشته شده و قسمتی از زندگی ازدواج است. اصطلاح فلان زن پيشانی نوشتۀ فلان مرد است از همين جا سرچشمه گرفته است.
تيه سور (چشم شور)
تيه سور، چشم شور يا چشم زخم اصطلاح و اعتقادي است رايج در بين مردم مبني بر اينکه بعضي افراد چشمشان شور است يعني خاصيتي منفي در چشمشان يا وجودشان است که به نظاره کردن و دقت بر کسي يا چيزي به قصد ضربه زدن و يا گفتن تحسين با لحني خاص از طريق امواج ماورالطبيعي صادر شده از آنها صدمه و ضربه اي به شخص يا شیئي مورد نظر وارد مي شود مثلاً شخص دچار مريضي و گرفتاري مي شود، اگر شخص چشم شور به ظرفي يا وسيله اي نظر کند و بگويد چه ظرف قشنگي! آن ظرف در همان لحظه يا چند لحظه بعد شکسته مي شود.
چینووی
در گذشته مردم می گفتند: اگر کسی تک و تنها در آب رودخانه شنا کند آدم های آبی تنومند و پف کرده ای به نام چینووی(چینی آبی)به او حمله می کنند علی الخصوص اگر شنای در شب باشد. بنظر می رسد که طرح این عنوان به خاطر آن بوده است که کسی تنها و یا در تاریکی شب که احتمال غرق شدن وی می رود و نجات دهنده ای هم نیست که او را نجات دهد. در رودخانه دز شنا نکند.
حوبه (تاوان)
مردم قديم دزفول اعتقاد داشتند که ماهيتي معني دار در طبيعت وجود دارد که دائماً اعمال انسان را کنترل مي کند و اين وجود را در ذات خداوند مي ديدند و معتقد بودند هر کس هر کاري انجام دهد نتيجه اش را مي بيند، حوبه يا تاوان ((تووون)) را براي نتيجه انجام امور منفي مي دانستند.
دست خير،دست سبك
افرادی را كه دست به هر كاری می زنند، موفق می شوند و هر كاری را انجام می دهند خيرش به ديگران می رسد، مردم دزفول دست سبك می نامند و می گويند اين افراد دستشان خير است يا دستشان سبك است.
گاه اين افراد از مغازه ای چيزی می خرند و بعد از اندك زمانی فوراَ مشتريهای ديگر به مغازه رجوع كرده و همان جنس را می خرند و زود تمام می شود. اين افراد وقتی چيزی يا پولی را به كسی يا مغازه داری می دهند برايش خير می آورد و مايۀ بركت است. معمولاً اين افراد انسان های درستی هستند و غالباَ ديندارانی بی ريا و پاك دل اند و هميشه كارهای نيكو و خير انجام می دهند در نتيجه دستشان متبرك و خير است.
قدم خير«خوش قدم»
كسی كه هر كجا پا بگذارد و وارد شود هنگام ورودش يا كمی پيش و پس از ورودش اتفاق خير و گشايشی بوجود می آيد و رحمت و نعمتی وارد شود به طوری كه گويی ورود وی موجب آن امر خير گرديده است يا بچه ای كه به دنيا بيايد وسعت رزق و روزی و خير و بركت به خانه وارد شود به اينگونه افراد قدم خير می گويند و اصطلاحاَ گفته می شود: «پا قدمش خيره» قدم خير نامی بر زبان نيز هست.
قسمت(نصيب یا قسمت منصیب)
مردم معتقد اند هر شخصي از اين دنيا سهمي خاص دارد که از بالا مشخص شده و هر شخص ناگزير بايد آنرا بپذيرد. اين مسئله باعث مي شد تا براي هر شخص آنچه پيش مي آید به واسطه اينکه قسمتش است تن به رضا و تسليم مي دهد. مواردي چون پيدا کردن خانه، کار و يا زن از موارد قسمت بوده که بسياري از افراد معتقد بوده اند که زندگيشان را بر سر اين مسئله گذاشتند و حتي از اراده و اختيار خود چشم پوشيده اند و به کلي خود را اسير قسمت و امر مقرر شده قرار داده اند. ديدگاه قسمت و نصيب انسان هاي جبري را به بار مي آورد که فکر مي کنند سراسر هستي جبر مطلق است و هيچ چيز در اختيار انسان نيست.
قُشّه گرفته (بلا و مصيبت گرفتن)
( قُشه ) از ( فِگر ) بدتر است و به کسي که بسيار بدبختي و بدبياري مي آورد و روزگارش سياه مي شود مي گويند: ( او را قشه گرفته ) و اوضاعش بسيار بد است، بدبياري هاي پي در پي و بدبختي و مصيبت از همه سو بر او هجوم مي آورند. براستي گاه اينچنين مي شود که يکباره روزگار کسي سياه مي شود و انواع مصائب بر او هجوم مي آورند. دلايل اين امر مختلف اند: ممکن است علت در خود شخص باشد يعني تفکر منفي و نگرش بد اينچنين او را به وادي مصيبت بکشاند و گاه نيز خود شخص اعمال و رفتاري را انجام مي دهد که مستوجب عقوبت و بدبختي مي شود.
مُلفا یا مُولفا (گمان بد پيش از وقوع يک حادثه)
مردم معتقد اند هنگام انجام يک کار نبايد پيشگويي منفي کرد و اگر کسي پيشگويي منفي کرد مي ترسند از اينکه آنگونه شود و معمولاً در اثر اين گفته ها و پيشگويي هاي بد ممکن است مشکلي پيش آيد و حادثه بد که از قبل مُلفا زده شده انجام گيرد پس به کسي که مي خواهد در حين يک جريان پيشگويي منفي کند مي گويند مُلفاي بد نزن.
مُوره مار یا مُوري مار (مُهره مار)
شخصي که پيش همگان بدون دليل خاصي عزيز است و همه به او احترام مي گذارند، در باره چنين شخصي مي گويند انگار مُهره مار دارد. مردم معتقد اند که داشتن مُهره مار عزت مي آورد و ديگران را جذب مي کند و مردم ناخود آگاه به شخصي که چنين مهره هاي جادويي را به همراه دارد نزديک مي شوند و به وي احترام مي گذارند.
نظر کرده
مردم معتقد اند که بعضي افراد شايسته و مؤمن با ويژگي و استعداد خاص و برتر نظر کرده ائمه هستند يعني هميشه به طور معجزه آسايي در حفظ و نگهباني قرار دارند، به طوري که اتفاق بدي برايشان پيش نمي آيد يا هنگام خطر جان سالم به در مي برند و نيرويي پيوسته محافظ آنهاست.
باورها، عقايد درست، نادرست وخرافات مردم دزفول
شمه ای از باورهای مردمی :
آب نه طلبیده مرادست. آب روشنایی است. آب مهریۀ حضرت زهرا(سلام الله علیه)است. نشسته باید آب خورد.
چون نان خوراک اصلی مردم بود حرمت خاصّی داشت، بطوری که اگرکسی تکه نانی درگذر می دید آنرا بوسیده در سوراخ و یا شکاف دیوار می گذاشت که نا خود آگاه پامال نشود. بی حرمتی و لگدمال کردن این نعمت خدایی راکفران نعمت شمرده سبب قحطی می دانستند. و می گفتند نباید نان را با کارد برید. دربارۀ برنج می گفتند هر دانه اش ارزش و حرمت قل هو الله ای(سورۀ توحید) دارد. ریزه های نان و دانه های برنج سفره را معمولاً پدر و یا مادر جمع نموده می خوردند و یا برای پرندگان کنار دیوار خانه می ریختند.کسی که نان و نمک کسی را می خورد همیشه مدیون او می ماند. و سوگند به نان و یا سفره سوگندی متداول بود.
درخت کاری را ثواب و بریدن درخت را بد یمن می دانستند. می گفتند بریدن درخت سبز عمر را کوتاه می کند. برای بعضی از درخت ها جنبۀ تقدس قائل بودند و برای رسیدن به حاجت و مراد خود به شاخه های آنها دخیل می بستند و یا ساقۀ آن را با حنا خضاب می کردند. مانند سه کُنار بقعۀ محمّد بن جعفر طیار (سوخارون= سه خواهران) و کُنار مسجد جامع (که بی بی حوریه نامیده می شد.) – گفته می شود مرحوم آقا سیّد حسین فارغ برای مبارزه با اعتقادات خرافی این کُُنار را برید.
تنیدۀ تارتنک (عنکبوت) را برای بند آوردن خون بکار می بردند. و نیز شاش را بند آورندۀ خون می دانستند از این رو روی انگشت بریده شده ادرار می کردند. برای معالجه سگ گزیدگی، صاحب سگ روی زخم جای دندان سگ لپۀ باقلی می گذاشت.
خضاب را برای کسی که دچار گرما زدگی شده بود مفید می دانستند. و بر این باور بودند که خوردن هندوانه و اَنار در شب یلدا موجب می شود که شخص در زمستان دچار سرما خوردگی نشود. آنان سرما خورده را از خوردن تُرشی نهی می کردند چون بر این باور بودند که ترشی سرما خوردگی را شدّت می بخشد. شیر مادری که نوزاد دختر دارد برای معالۀ کسی که تبش قطع نمی شود مفید است. خوردن ماش پخته موجب ازدیاد شیرمادر می شود. تف انداختن در توالت موجب گوشۀ ناخن می شود. برای رفع آن باید انگشت را درگوش خرکرد. هنگام استفاده از توالت باید سر پوشانده. برای رفتن به تولت باید با پای راست رفت و با پای چپ برگشت.
باورهای مردم دزفول :
– موی سرت را به زمين نينداز وگرنه سر درد می گيری.
– مرغ كه آفتاب خوابيد سفری داری.
– ناخن هايت را كه گرفتی به زمين نينداز بلكه در پاشنۀ در بينداز.
– شب شنبه و چهارشنبه ناخن نگير نهی دارد بلكه جمعه ناخن بگير.
– اگر گربه خميازه كشيد خوب نيست، به او بگو شرّت در جان خودت باشد.
– وقتی گربه بر زمين غلت خورد سفری داری.
– آب گرم را كه می خواهی به زمين بريزی بسم الله بگو، و برخيز.
– اگر جغد روی بام بنشيند نشانه شوم و بدی است.
– اگر چادر زنی برعكس(چپ) یا(پشت و رو) باشد وقتی به جايی برود و بخواهد كسی را ببيند آن شخص آنجا نخواهد بود.
– اگر كفش چپه(واژگون)شده باشد نهی دارد، خوب نيست.
– روز عيد قربان نبايد جارو كرد زيرا در اين صورت مورچه در آنجا زياد می شود.
– دست پرت كردن در صورت ديگران، بد است و نهی دارد.
– شنبه شب و چهارشنبه پول، نان و نمك به همسايه قرض ندهيد زيرا رزق وروزی را می برد.
– شنبه شب و چهارشنبه به آينه نگاه نكن، رسوايی تو را می گيرد.
– شب حمام نرويد.
– اگر ماهی به خواب ديدی خدا به تو رزق و روزی می دهد.
– دماغت كه خارش داشت همسايه ات گوشت به تو می دهد.
– گربۀ سياه ديدن، شوم است.
– كلّه پاچه خوردن در روز عاشورا بد است و نهی دارد.
– با پا بازی كردن در ميانه در و روی صندلی خوب نيست.
– اگر كسی لقمۀ غذا در دهانش گير كند و يا از دستش بيفتد می گويند كسی چشمش به اين غذا بوده است.
– اگر لقمه در دهان كسی گير كند می گويند به فكر كسی بوده كه دوستش دارد.
– هنگام غروب، مشتری سر چراغ چيزی نمی خرد.
– سنگ (كيلو) را نبايد بی علت در ترازو گذاشت.
– دشت(فال) اولين خريدار در صبح مهم است هر چه بود تا شب همان تكرار می شود.
– خوشۀ اسفند، ورقه فولاد، نخ ابريشم، موی بز ريسيده اگر بر گهواره بچه گذاشته شود بچه از شرّ جن، وقه(مرغ حق) و چشم حسود حفظ می شود.
– اگر سه عدد استكان های چای؛ اتفاقی رديف شوند مهمان می آيد.
– دست آغشته به نمك را به لباس نماليد، بی عزت می شويد.
– چادرت را زير سرت نگذار، خوب نيست.
– اگر كسی بر اثر صحبتی گشت(تغيير كرد) و فكر بدی كرد، اتفاق بدی می افتد.
– اگر ناخن دست و پا را با هم گرفتی عزا و عروسی با هم برايت پيش می آيند. برای رفع اين وضعيت بايد پارچه ای را با قيچی ببری و يا بعد از ناخن گرفتن بايد بلند شده و مقداری قدم بزنی.
– اگر نوزادی را كه در گهواره است و گوش درد دارد، به جايش بچه سالمی را در گهواره بخوابانی او هم گوش درد می گيرد.
– اگر گهوارۀ خالی را تكان دادی، بچه شكم درد می گيرد.
توضیحات:
بررسی و شناخت آيين ها و رسوم، در شمار فرهنگ مردم می باشد، كه يكی از جنبه ها و زمينه های تحقيقی و پژوهشی مردم شناختی است. آن چه زمينه تحقيق و بحث و نظر را درباره اين پديده فرهنگی فراهم آورده، نوشته ها، گفته ها و برگزاری چنين رسومی در بين مردم بوده و می باشد.
آيين ها و رسوم و همچنين برگزاری آنها تمامی به ويژگی های فرهنگی، اجتماعی، تاريخی، جغرافيای و اعتقادی جامعه بستگی دارد. به همين منظور كمتر می توان شاهد رسوم يكسان يك كشور بود.
از جمله اين رسوم، جشن ها و سوگواریها هستند كه در زبان فارسی واژه ی جشن برای برگزاری رسوم شاد به كار می رود. جشن ها گذشته از سرور و شادی كه به همراه دارند، در برخی از ويژگی ها مشترك هستند؛ مانند: مهمانی دادن، خوردن، آشاميدن، گردآمدن و غيره … .
با تشکر از: استاد حسنعلی صانعی فرد(محقق و نویسنده) – مهدی یوسف نژاد