شهدای-مسجد-نجفیه-دزفول-از-گلدسته-مسجد-جامع-تا-دسته-گل-نجفیه

از گلدسته مسجد جامع تا دسته گل نجفیه

 

شب بود، مردم شهر خسته از کار روزانه سر بر بالش استراحت گذاشته بودند، شهر بخاطر وضعیت جنگی در خاموشی مطلق بسر میبرد هیچ لامپ و چراغی هم روشن نبود حتی اگر ماشین و یا موتوری چراغش را اتفاقی روشن می کرد هر کس او را می دید با صدای بلند به او می گفت: خاموش!! خاموش!!!

مردم می گفتند: اگر هواپیماهای عراقی حتی سوسوی نوری را ببیند بعنوان اینکه اینجا شهر و منطقه ی مسکونی است آنجا را بمباران می کنند.

مردم شهر دزفول هم بعضی ها در حوالی شهر حواسشون به شهرشون بود، بعضی ها هم در (شوادون=اصطلاحی دزفولی) حدود ده، پانزده متر زیر زمین در حال استراحت بودند، بسیجی های شهر هم بعضی هاشون گشت و نگهبانی می دادند بعضی هاشون هم خسته از کار در پایگاههای بسیج، رفته بودند کمی بیاسایند من هم در مسجد جامع پاسبخش شب بودم. که ناگهان صدای مهیبی، همراه با نوری قوی شهر را لرزاند و روشن کرد. آنهایی که تازه خوابیده بودند با وحشت از خواب بیدار شدند ما هم طبق معمول رفتیم پشت بام مسجد جامع که ببینیم چه خبر است  چیزی مشخص نبود بدو بدو از پله های مناره ی مسجد به بالای گلدسته های مسجد جامع دزفول رفتیم اطراف را نگاه کردیم در سمت شرق یعنی مسیر خیابان طالقانی دیدیم که شعله ها و گلوله های آتشینی به آسمان پرتاب می شوند نمی دانستیم چه شده است. آیا عراق شهر را گرفته است؟ آیا شهر در حال سقوط است؟ آیا عراق موشک زده است؟ یا … جواب را هم درست می کردیم. با خود می گفتیم اگر عراق شهر را گرفته است پس چرا از سمت شرق. اگر موشک زده است پس این گلوله های آتشینی که دهها متر به آسمان پرتاب می شود چیست؟

از مسجد بیرون آمدیم، میدان امام خمینی را دور زدیم در مسیر خیابان طالقانی رفتیم به طرف شرق دزفول، نزدیکی مسجد نجفیه رسیدیم آنجا غوغایی بود، بوی آتش و باروت، صدای شیون و ضجه، صدای ماشین آتش نشانی صدای کمک کن، کمک کنِ مردم.

سؤال کردیم چی شده؟ گفتند: موشک به پشت مسجد نجفیه و به کامیونی که پر از کپسول های گاز بوده اصابت کرده، دقیقاً پشت دیواری که بچههای بسیج مسجد خوابیده اند و الان هم امکان کمک رسانی به آنان نیست. اینجا بود که دریافتیم آن گلوله های آتشینی که از روی گلدسته های مسجد جامع  آنها را می دیدیم که بسوی آسمان پرتاب می شوند همانا کپسول های گاز بوده اند.

واقعاً راهی برای نجات بسیجیان نبود بلاخره با کمک مردم و آتش نشانی و تمام شدن گلوله ها ی آتشین(کپسولهای 11 کیلوئی گاز)، آنچه شد که نباید می شد.

و اما نتیجه ی این عمل وحشیانه ی رژیم صدام در دل شب 13 گل پرپر در مسجد نجفیه دزفول بود که مظلومانه جان سپردند و به فیض شهادت نایل آمدند.

یادواره شهدای مسجد نجفیه دزفول

یادبود محل شهادت 13 نوجوان بسیجی در حمله موشکی به مسجد نجفیه دزفول 19 اسفند 1359

هیچگاه یادمان نمی رود نظاره ی  پرواز 13 گل نجفیه از فراز گلدسته مسجد جامع، گلهای نو شکفته ای به نامهای:

1 – محسن افشارنیا

2 – عبدالنبی اکبربنا

3 – علیرضا حلیم زاده(حلیمی)

4 – غلامحسین دستوری رزاز

5 – غلامعلی دزفولی(دزفولیان)

6 – غلامعلی دیناروند

7 – مصطفی رجول دزفولی

8 – غلامرضا سپهری

9 – محمود سعادتی زارع

10- غلامرضا صارمی نیا

11 – مرتضی صارمی نیا

12- علیرضا غلامی

13- غلامرضا ملک

و اما در این حمله موشکی برادران ایزدیان و بیدلی نیز مجروح گردیدند.

 

شهدای مسجد نجفیه دزفول کپسول گاز

کامیون حامل کپسول ها و سیلندرهای گاز پارک شده در جلو مسجد نجفیه

شهدای مسجد نجفیه دزفول کپسول گاز

کپسول های گاز باقیمانده از آنشب حادثه در مقابل مسجد نجفیه دزفول واقع در خیابان آیت الله طالقانی

مسجد نجفیه دزفول محمدحسین درچین

سمت راست برادر بیدلی(بسیجی مجروح حادثه موشکی) و محمدحسین درچین در حال خاطره گویی در مسجد نجفیه

 

راوی: محمد حسین درچین –  سه شنبه  1359/12/19

* ساعت10/30 شب پرتاب موشک به مسجد نجفیه دزفول

 

منبع : وب سایت چمدان آبی – دانشنامه دزفول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *