از میدان فوتبال تا میدان مین
خاطره ای از سردار شهید عبدالکریم پورمقامی به نقل از خواهرِ شهید
اولین نفر ایستاده از سمت چپ (سردار شهید عبدالکریم پورمقامی)
او برادر کوچک خانواده ی ما بود و من هم خواهر کوچک خانواده، قبل از انقلاب او بازیکن یکی از تیمهای فوتبال بود و علاقه ی زیادی هم به میدان فوتبال داشت. همیشه در اتاق منزلمان او دروازه بان می شد و از من و خواهرم می خواست که روبروی او ایستاده و به او گل بزنیم.
ما با همدیگر علاوه بر خواهر و برادر، دوست همدیگر هم بودیم تا اینکه ورق روزگار برگشت و انقلاب شد و تحول عجیب و سریعی در روحیاتش به وجود آمد. او میدان فوتبال را رها کرده و به دنبال کتابهای مذهبی از جمله کتب دکتر علی شریعتی و اعلامیه های امام خمینی بود و در این بین از اشعار انقلابی که به دستش می رسید (اشعاری را که اگر به دست ساواک می افتاد جرم سنگینی داشت) او به هر طریقی که ممکن بود آنها را به دست آورده و شبها که معمولاً خانواده دور هم جمع می شدند آنها را برایمان می خواند طولی نکشید که بازیهای فوتبالی ما جایشان را به کلاس های قرآنی دادند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی او جزو اولین نیروهای تشکیل دهنده سپاه دزفول بود که بعضی اوقات هم اشعاری که در مراسم صبحگاهی سپاه می خواندند آنها را نوشته و به ما می داد و می گفت: اینها را حفظ کنید. یادم می آید یکی از آن سرودها سرود «پرچم» بود و نیز چند سرود دیگر. خلاصه کلاس توضیح و تفسیر قرآن هم برایمان در اتاق پشت بام منزل برقرار می کرد و در اولین جلسه سوره ی ماعون را توضیح داده و تا حدی تفسیر هم می کرد و عجیب حالش دگرگون می شد و از عمق جان می گفت: وای بر نمازگزاران؛ وای بر نمازگزارانی که دل از یاد خدا غافل دارند؛ امّا موقعیت جنگ آنقدر وخیم شد و اوضاع شهر به هم ریخت که دیگر فرصتی برای ادامه کلاسها نماند.
“سردار شهید اسلام، عبدالکریم پورمقامی” در حالیکه بیش از 19 بهار از زندگیش نگذشته بود فرمانده تخریب سپاه پاسداران دزفول شد و او را (اعجوبه شناخت و خنثی کننده مین) لقب داده بودند شصت و سه چهار روز بعد از آغاز جنگ و در تاریخ 1359/9/3 او پس از خنثی کردن مین های زیادی از یک میدان مین به شهادت رسید و با وجودی که جسم خونینش به دستمان رسید اما او همیشه برای ما گمنام ماند زیرا از نظر شخصیتی و مسئولیتی که در سپاه پاسداران دزفول داشت به خاطر اخلاصش هیچ وقت شناخته نشد و به ما هم چیزی نگفت.
خدایش بیامرزاد و روحش با شهیدان کربلا محشور باد.
راوی : حاجیه خانم شهین پورمقامی خواهر سردار شهید عبدالکریم پورمقامی
خواهر سردار شهید عبدالکریم پورمقامی – شهید آباد
شهیدعبدالکریم پورمقامی – متولد۱۳۴۰دزفول – شهادت آذرماه ۱۳۵۹
⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️
در سال ۱۳۴۰ در شهرستان دزفول به دنیا آمد. دوران کودکی را با هم سن و سالانش گذراند. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. به ورزش فوتبال علاقه ی وافری داشت و در دوران تحصیل بارها جایزه و لوح تقدیر دریافت نمود.با توجه به علاقه مندی اش به کارهای مهارتی و صنعتی، هنرستان فنی و حرفه ای و رشته ی اتومکانیک را برگزید. همزمان در کنار تحصیل در تیم ایران گاز در پست هافبک بازی می کرد. سبک بازی اش طبق اذعان هم تیمی هایش خاص بود. خلاق، با قدرت دریبل زنی از شاخصه های فوتبال این عزیز بود. بسیارمودب، خوش برخورد و کم حرف بود و بین فوتبالیست های تیم ایران گاز و دیگران مورد احترام.
در کوران پیروزی انقلاب اسلامی، باشرکت در راهپیمایی ها و جلسات قرآن مسجدحضوری فعال داشت. با پیروزی انقلاب به نیروهای کمیته ی انقلاب اسلامی و سپس به سپاه پاسداران پیوست. دوره های مختلف نظامی را گذراند و با شروع جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده ی تخریب سپاه دزفول انجام وظیفه نمود. سرانجام در اوایل جنگ تحمیلی، پس از خنثی سازی مین های زیاد، در یکی از میادین مین در تله ای انفجاری، درمورخ ۱۳۵۹/۹/۳ به شهادت رسید. روحش شاد ونامش بلند باد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
*حمید شلال نژاد* فعال فرهنگی ،اجتماعی وورزشی شهرستان دزفول. شهریور۱۴۰۲